سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از آن هنگام که حق را به من نمودند در آن دو دل نگردیدم . [نهج البلاغه]

زمستان 1386 - مقالات آموزشی ،سیاسی، اجتماعی
macromediaxtemplates for Your weblogList of Iranian Top weblogspersian Blogpersian Yahoo

نویسنده: nehad parsa یکشنبه 86 اسفند 12   ساعت 4:51 عصر

غرب اندیشه های دانشمندان منصف خود را نادیده می گیرد :

 عظمت نبی اسلام  .. و نادانی ریشخندکنندگان 

 

 

روزی نیست که بوق و کرنای رسانه ها و نهادهای سیاسی غربی از فریاد و نعرهای متخاصمانه بر ضد اسلام و مسلمانان و اتهام آنها به تروریسم و تعصب و عقب ماندگی و واپس زدن غیر و .. دست بردارند تا از این طریق اهداف زهر آلود خود را برآورده ساخته و چهره انسانی و متمدن اسلام و مسلمین را خدشه دار سازند .

اما کسی که رویدادها را به خوبی دنبال کرده باشد بی شک به ساختگی بودن این ادعاها پی خواهد برد و به عکس درخواهد یافت که این توصیفات بیشتر بر خود آن نظامهای غربی حاکم است که شاید توهین ها و ریشخندهایی که اخیرا نبی اکرم صلوات الله علیه را هدف قرار داده و دولتهایی که ادعای دموکراسی و رعایت حقوق انسانها و مدنیت و تمدن دارند بدان خو گرفته اند ،این مطلب را فاش سازد و نشان دهد که آنها چقدر از این مفاهیم دورند .

دو سال پس از اقدام روزنامه دانمارکی در انتشار کاریکاتورهای توهین آمیز به رسول اکرم و دهن کجی آشکار به حرمت ادیان آسمانی و نقض آشکار احساسات مسلمانان ،روزنامه ای دیگر نیز در این کشور به چاپ دوباره همان کاریکاتورها پرداخت و روزنامه های اصلی دانمارک نیز چنین اندیشه ای را در سر می پرورانند .

روزنامه های اصلی دانمارک اعلام کرده اند که هدف از انتشار دوباره این کاریکاتورها « تثبیت عملیات بازداشت» است که پلیس شهر آرهوس بر ضد چند تونسی که قصد ترور "کورت فیسترگارد" کاریکاتوریست را داشته اند ،است .

"الیزابت کنودسن" سردبیر روزنامه برلنسغکی سومین روزنامه دانمارک گفته است که باید با اقداماتی خاص ، به تمام افرادی که همچون این افراد تونسی قصد ترور کاریکاتوریست دانمارکی را داشتند ، پیامی واضح بفرستیم .

"تئودور سایدنفان" سردبیر روزنامه "پولیتیکن" دومین روزنامه دانمارک نیز از باب افروختن هر چه بیشتر شعله های این ماجرا به دیگران پیوسته و ابراز داشته است که با چاپ دوباره این کاریکاتورها مساله بازداشت اعراب در شهر آرهوس را بازتاب خواهد داد .

در مسیر کردنکشی و گستاخی که روزنامه های دانمارکی آغاز کرده اند ،هیاهوگران دیگری از جمله روزنامه های هلندی و سوئدی نیز علاوه بر روزنامه "وال استریت ژورنال" امریکا و " آبزرور" انگلیس که قصد حمایت از پایه گذاران فتنه بین ادیان و بارونهای جنگ افروز را دارند ،شرکت کرده اند .

جهان اسلام به خروش می آید

 

در این میان دانشمندان و اندیشمندان و محققان مسلمان و مسیحی همگی معتقدند که آنچه روزنامه های دانمارکی درباره چاپ دوباره کاریکاتورهای توهین آمیز به رسول گرامی اسلام محمد صلوات الله علیه ،بصورت حرکتی مشترک مرتکب شده اند ، از تمام ارزشها و خط قرمزهای احترام به نمادها و الگوهای دینی تخطی کرده و هیچ ارتباطی با آزادی اندیشه و بیان نداشته بلکه نقض آشکار همه آزادیهاست و این تندروی ها باعث بروز تندرویهایی در جبهه مقابل می شود که آینده ای خونین را در روابط میان امتها و ملتها در پی خواهد داشت .

این بزرگان خواستار اتخاذ موضع عربی اسلامی واحد ، واضح و سریعی در این باره بمنظور جلوگیری از این زنجیره بی احترامی ها که دین اسلام ناب را در پایتخت های غربی مورد بی حرمتی قرار می دهد، شده و از کلیساهای شرقی نیز خواسته اند که نقش خود پیرامون بیان خطرات اینگونه رفتارهای ناهنجار که با هیچ دیانتی نسبتی ندارد ،را برعهده گرفته و مسوولیت خود را بجا آورند .

گردآمدگان در همایش " پیامبر رحمت " که توسط مرکز تحقیقات و پژوهش "الحقیقة الدولیة" و شبکه اینترنتی "اسلامنا" در اردن برگزار شده بود تاکید کردند که انتشار دوباره این کاریکاتورها توسط 17 روزنامه دانمارکی این موضوع را از چارچوب مسائل فردی و نادر خارج کرده تا به مساله ای بدل شود که مستوجب تعامل جدی با آن است .

شرکت کنندگان در همایش اطلاعاتی موثق را دریافت کرده و از حقایقی مطلع شدند که از دست داشتن پیروان اندیشه افراطی "مسیحیان صهیونیسم گرا" در این بی احترامی ها خبر می دهد که البته هدفی جز برافروختن شعله جنگ تمدنی و دینی میان پیروان ادیان اسلام و مسیحیت است و همچنین رهبران حزب جمهوریخواه امریکا نیز این عقیده افراطی را تغذیه و رهبری می کنند تا از طریق اینگونه کارشکنی ها و واکنشهای ناشی از آن میان اسلام و مسیحیت دشمنی براه اندازند .

تروریسم دینی

ناظران سیاسی معتقدند که این سناریوها بواقع بیانگر چند حقیقت انکارناپذیر است که مهمترین آن این است که دولتهای غربی و امریکا بیش از هر دولت دیگری درباره مبارزه با تروریسم و حفظ حقوق بشر و دفاع از اصول آزادی و دیگر جملات پر آب و تاب که در عالم خیال هم دیده نمی شود ؛ولی بیش از هر کشور دیگری از این مقوله هایی که لاف آنرا می زنند دورند .

این مواضع همچنین چندین سوال را پیش رو می آرود . از جمله این که آیا غرب ریشخند کردن ادیان را جزء موازین آزادی بیان و اندیشه می داند یا از باب انکار" دیگری" که از مهمترین ارکان دموکراسی است ؟ و آیا چاپ کاریکاتورهای توهین آمیز بمنظور استحکام بخشی به ستونهای صلح بین المللی است یا براه انداختن جنگ و خونریزی و نابودی ملتهای و تمدنهای جهان ؟

آیا مسلمانان بهنگام خواندن و مشاهده این بی حرمتی ها تنها باید به لب گزیدن و فشردن دندانهای خود و استغفرالله گفتن بسنده کنند یا آنکه هدف کشاندن جهان اسلام به واکنش مشابه به این چرندگوییها و در نتیجه انفجار آتش فشانی از خشم و درگرفتن جنگی دینی که احدی نمی داند نهایت آن به کجا خواهد انجامید است ؟ پاسخ به این سوالات مدتی دیگر آشکار خواهد شد .

دنبال کنندگان برنامه ها و نقشه های "‌تروریسم عقیدتی" و ظلم نژادپرستانه با بررسی بیشتر درخواهد یافت که این مسائل تنها از " واحه های دموکراسی" غربی و امریکایی ظهور می کند و جنایات ضد بشری که طی سالیان علیه مسلمانان بوسنی و هرزگوین و بالکان در میان سکوت و بلکه حمایت نژادپرستانه ضد اسلامی غربی ها ،بهترین گواه این مطلب است .

همچنین باید گفت که دست هیچ مسلمانی برای انجام همین تروریسم فکری که این دموکراسی های غربی آنرا تحت لوای خود گرفته اند ،اقدام به شر نکرده است بلکه اسلام تمامی ادیان دیگر را نیز با آغوش باز می پذیرد و محترم می شمارد و حمایت از پیروان آن در دولت اسلامی را وظیفه حکومت اسلامی آن دولت می داند و امنیت آنان را تامین می کند .آیا هرگز شنیده ایم که مسلمانان روزی عکسی توهین آمیز درباره مسیح علیه السلام را تولید و منتشر کرده باشند و یا درباره پاکدامنی مریم مقدس اقدام به شک برانگیزی یا اتهام زنی پرداخته باشند ؟ هرگز واقعیت چیز دیگری می گوید .. اسلام بیشترین احترام و تقدیس را برای نمادها و جلوه های مقدس دین مسیحیت و سایر ادیان قائل شده و گفته اند که مقام حضرت مریم در اسلام بسیار والاتر از آن چیزی است که در مسیحیت به آن اعتقاد دارند .

شاید این دریادلی و بزرگ منشی اسلام و به رسمیت شناختن دیگران باشد که "‌مایکل هارت" نویشنده امریکایی را واداشته است در مقدمه کتاب خود " یکصد بزرگمرد تاریخ" محمد صلی الله علیه را در صدر فهرست مردان جاویدان تاریخ قرار دهد .. آنجا که می گوید : " انتخاب محمد رسول اسلام بعنوان مهمترین و بزرگترین مرد تاریخ ،شاید برای خوانندگان غربی عجیب باشد ولی در طول تاریخ او تنها مردی است که در دو سطح دینی و دنیوی به بالاترین موفقیت ها دست یافت ".

پیامبران و انبیاء و حکیمانی در تاریخ رسالتهای بزرگی را بدوش گرفته و انجام داده اند ولی بدون اتمام آن درگذشته اند -همچون مسیح که پیش از اتمام رسالت خود درگذشت – و یا آنکه دیگران در آن کار با وی شریک بوده اند – همچون موسی در دین یهودیت- ولی محمد تنها پیامبری است که رسالت دینی خود با به پایان برد و احکام آنرا دقیقا تعیین کرد و ملل مختلف در زمان حیات وی به دین او ایمان آوردند .وی در کنار دین جدید دولت جدیدی نیز تاسیس کرد و در این زمینه دنیوی نیز قبایل را در یک ملت متحد کرده و ملتها را در یک امت به اتحاد رساند و اساس و ارکان زندگی آنها را به خوبی مشخص نمود و امور دنیایی آنانرا ترسیم نمود و آنرا در همان زمان حیات خود ، در موضع حرکت بسوی تمام جهان قرار داد و در یک کلام او بود که رسالت دینی و دنیایی خود را شروع کرد و به پایان رساند ".

عظمت محمد در چشمان غرب

در اینجا برخی سخنان تعدادی از شرق شناسان غربی و غیر مسلمان را که درباره عظمت اسلام و شکوه شخصیت رسول گرامی آن سخن گفته اند و تاریخ اعتراف آنان به عظمت آنرا ثبت کرده را بررسی می کنیم . آنان این سخنان حق را در کتب خود به ثبت نرسانده و بر زبان نراندند و وی را از دل و جان دوستدار نبودند مگر آنکه حظ و بهره این پیامبر عظیم الشان از والایی و علو شخصیتی و اخلاقی و تمدنی به آن حد عالی بود که آنها به حق شیفته حقیقی وی شده بودند و در کتب خود و در هر زمان و مکان از او سخن می راندند و اینک 40 مورد از این سخنان:

1- لامارتین اندیشمند فرانسوی ( در کتاب تاریخ ترکیه چاپ 1854 پاریس مجلد دوم صفحه 276 و 277 ) :اگر ضوابط و اصولی که بواسطه آن نخبگی و نابغگی انسان را می سنجیم والایی اهداف و نتایج شگفت انگیز به رغم کمبود امکانات باشد ،پس کیست که جرات کند هیچ یک از بزرگان تاریخ را با نبی اکرم اسلام محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله ) مقایسه کند ؟ مشاهیر جهان اسلحه ساختند و برای خود قوانینی وضع کردند و امپراطوری ها براه انداختند ولی جز مجد و شکوهی پوشالین که اندکی بعد در میان نوادگانشان نابود شد و به فراموشی سپرده شد ،خرمنی برنچیدند.

اما این بزرگ مرد تاریخ ارتشی براه نیانداخت و قوانین بخصوصی وضع نکرد و امپراتوری تاسیس نکرد و بر ملتها سیطره زورمندانه نیافت و خود را به مطیع کردن سران دولتهای دیگر محدود نکرد بلکه او موج میلیونی انسانها را در آن زمان یک سوم جمعیت جهان به شمار می آمدند را رهبری کرد و علاوه بر آن بر بتها و صنمها و ادیان و افکار و باورهای غلط و خرافی نیز فائق آمد و صراط مستقیم را پیش روی مردم نهاد .

وی صبر و شکیبایی پیشه کرد تا آنکه پیروزی از جانب خداوند نصیب وی شد . بلند پروازی نبی اسلام تنها بسوی یک هدف واحد بود و هرگز در اندیشه امپراطوری یا نظیر آن بود .حتی نماز دائمی پیامبر و نیایش او با خدای خود و درگذشت وی و پیروزی او حتی پس از رحلت ،همه و همه هیچگاه نشانی از فریبکاری و نیرنگ به خود نداشته بلکه دلیلی بر یقین صادقانه که برای بنیان نهادن عقیده ای مبنی بر دو رکن : ایمان به یگانگی خداوند و ایمان به سنت الهی قاعده مندی حوادث » به وی نیرو می بخشید .

بخش اول صفت وحدانیت خداوند را نشان می دهد ولی مورد دوم آنچه را که خداوند به آن متصف نمی گردد را بیان می کند که همان مادی بودن و نظیر به نظیر بودن حوادث دنیایی می باشد ،به این معنا که تاریخ تکرار حوادث است با درونمایه مشابه و لفافه ها و عناوین مختلف . برای تحقق یافتن مورد اول باید خداوندگاران ادعایی با قدرت شمشیر نابود می شدند و مورد دوم نیز نیازمند تثبیت این عقیده از طریق کلام « با حکمت و اندرز نیک» بود .

این محمد فیلسوف ،خطیب ،پیامبر ،قانونگذار ،جنگنده ، سرکوب گر هوا و هوسها ،بنیانگذار مذاهب فکری داعی به پرستش حقیقی و بدون بت و صنم است .این است محمد (صلوات الله علیه و سلامه ) !

با توجه به تمام مقیاسهای سنجش عظمت انسان دوست دارم این سوال را بپرسم که آیا هیچکسی هست که از پیامبر بزرگ اسلام بزرگتر باشد ؟

2-     مهاتما گاندی ( در مصاحبه با روزنامه "ینگ ایندیا" ) :

" خواستم صفات مردی را بشناسم که بدون درگیری قلب میلیونها انسان را به خود مشغول داشته .. کاملا قانع شدم که وی این جایگاه را بواسطه شمشیر بدست نیاورده است بلکه این ارم بدلیل ساده زیستی پیامبر و دقت و وفای به وعده و جانفشانی و اخلاص بری دوستان و پیروانش و شجاعت وی به همراه اطمینان قاطع وی به خداوندش و رسالتش بوده است .این صفات بود که راه را هموار کرد و دشواریها را به سر آورد نه شمشیر .

3- راما کریشنا راو (پروفسور راو در کتاب محمد نبی)

:نمی توان شخصیت محمد را با تمام زوایای آن شناخت ولی تمام آنچه که در توان من است ارائه قطره ای از دریای وجود و زندگانی وی است .محمد پیامبر و قاضی و جنگنده و اقتصاددان و سیاستمدار و سخنران و مصلح ، محمد یاور یتیمان و حامی بردگان و آزادی بخش زنان .. تمام این نقشهای عالی در تمام مسیرهای حیات بشری وی را شایسته آن کرده که قهرمان تاریخ بشری باشد " .

4-   ساروجنی ندو شاعره هند :

" اسلام اولین دینی است که منادی و پیاده کننده دموکراسی است و این دموکراسی از مسجد و روزانه 5 مرتبه آغاز می شود .. آنگاه که نوای موذن به آسمان می رود و روستایی و پادشاه به اعتراف بزرگی خداوند در کنار هم به سجده و نیایش می پردازند .. شگفت انگیز این وحدت تقسیم ناپذیر است که هر مردی را بشکل خودبخودی برادر مرد دیگر قرار می دهد .

 ادامه مطلب...

نظرات شما ()

نویسنده: nehad parsa یکشنبه 86 اسفند 12   ساعت 4:47 عصر

عظمت نبی اسلام .. و نادانی ریشخندکنندگان

ادامه مطلب :

8- دکتر زویمر مستشرق کانادایی 1813 ـ 1900 در "کتاب شرق و عادتهای آن"

" محمد بی شک از بزرگترین رهبران دینی مسلمانان بوده و می توان گفت که وی مصلحی توانمند و سخنوری بلیغ و جگنده ای جسور و اندیشمندی بزرگ بود و جایز نیست که مخالف این صفات را به وی نسبت دهیم و قرانی که وی آورد و تاریخ زندگی او بر صدق این ادعا گواهی می دهند .

9- برتلی سانت هیلر مستشرق آلمانی 1793 ـ 1884 در کتاب "شرقی ها و عقاید ایشان" :

محمد رئیس یک دولت بود که برای زندگی و آزادی ملت خود پاسداری داد و افرادی که مرتکب جنایت می شدند را متناسب با اوضاع زمانه و احوال قبایل شهری نشده و غیر مدنی که پیامبر در میان ایشان می زیست ،مجازات می کرد .وی به خدای یگانه فراخواند و در این دعوت حتی با دشمنانش رحیم و ملایم رفتار می کرد و دو صفت که از ارزنده ترین صفات بشری است در شخصیتش دیده می شد که عدالت و رحمت بود .

10- ادوار مونته "فیلسوف و مستشرق فرانسوی 1817 ـ 1894 در کتاب خود "العرب" :

" محمد به نیت پاک و ملاطفت و انصاف در حکم دهی و پاکی بیان افکار و تحقق بخشی به آن

و در یک جمله یو پاکترین و دیندارترین و دلرحم ترین عرب زمان خود و قویترین فرد در حفظ زمام امور بود که مردم را به حیاتی رهنمون شد که هرگز خواب آنرا هم ندیده بودند و دولتی پیشرفته و دینی برای آنان تاسیس کرد که تا امروز پابرجاست .

ادامه مطلب...

نظرات شما ()

نویسنده: nehad parsa دوشنبه 86 اسفند 6   ساعت 3:59 عصر

شیعه و رهبری دنیای جدید اسلام (دکتر أسامه
أبو نحل
)

هیاهوها hayahooha

 

در حالی که جهان اسلامی در بخش اهل سنت آن به
واقعیات موجود جهان نگریسته و تفاوت میزانها و معیارهای قوا را بعنوان توجیهی برای
رفتار خود و شکست سیاسی و دنباله روی اقتصادی و عقب ماندگی علمی و پژوهشی و آکادمیک
و تبدیل شدن به کانون مصرف گرایی برای جهان غرب مطرح می کنند و تمام توانایی های آن
در تقلید از جهان غرب و تنها فسق و فجور آن،نهفته است و در تاسیس تعداد بیشتری از ماهواره
های فساد انگیز و تمرکز بر تولید فیلمها و سریالهای مستهجن و پرده در و انجام مصاحبه
های بسیار با رجال دین در این شبکه ها و ایجاد و برجسته کردن اختلافات در مسائل فقهی
که با عث شده بسیاری در بر حق بودن یا نبودن عقاید و طوایف فکری مختلف دچار حیرانی
و شک شوند و فتاوایی درباره مسائل پیش پا افتاده صادر شود و بینندگان تحت تاثیر دعواهای
علماء اعتقاد خود را ببازند
.


hayahooha هیاهوها

"شیعه
و زعامت دنیای جدید اسلام " یک نامگذاری ادبی یا مبالغه آمیز نیست و شکل و سیاق
رویدادها درستی آنرا برای ما تبیین خواهد کرد و البته با این سخنان قصد ایجاد خدشه
و بحران در جهان اهل سنت ندارم و به کاستن از ارزش آن جسارت نمی کنم و نیز قصد هم ندارم
که برای شیعیان بیش از آنچه که مستحق هستند ثقل و ارزشی قائل شوم و نیز قصد تفرقه افکنی
بین این دو رکن جهان اسلام را هم ندارم . ولی سخنم از هیچ و پوچ برنمی خیزد بلکه اطلاعاتی
که در دست است اثبات کننده آنست و جای پنهانکاری و لاپوشانی نیست که اگر چنین کنیم
سر بزیر برف فرو برده ایم
.

جهان اهل سنت از زمان سقوط دولت عثمانی در سال
1924 م ارزش سیاسی تاثیرگذار خود حتی تاریخش را از دست داد. و ما شاهد ظهور سران بزرگ
اهل سنت جز دو شخصیت در قرن 20  چون جمال عبدالناصر
و صدام حسین (حال چه ما با روش حکومتی آنان موافق باشیم و چه مخالف) نبودیم. این دو
نفر قوی ترین شخصیتهایی بودند که در میان شخصیتهای اهل سنت ظهور کردند و مردم به دلایل
مختلف آنان را پیشوای خود گرفتند و گرچه که در جامه عمل پوشاندن به طرحهای واقعی موفق
نبودند ولی تاریخ آنان و قدرت شخصیتی و غرور عربی آنها در آن نسل تاثیر بسزا گذاشت
و عواطف آنانرا برانگیخت و با مرگ آنان اهل سنت رهبران کاریزماتیک خود را که مردم گرد
آنان حلقه زده بودند از دست دادند
  

.هیاهوها hayahooha

اما شیعه چه سرنوشتی داشته و چگونه گامهای کوشای
خود را برای رهبری جهان اسلام یکی پس از دیگری برداشته است ؟ در آغاز باید اشاره کنیم
که این اولین باری نیست که شیعه رهبری بر جهان اسلام را تجربه می کند چرا که در زمان
دولت فاطمی نیز شیعیان فاطمی توانستند بر مصر حاکم شده و پس از آن با گسترش سیطره خود
به سمت بغداد پایتخت اهل سنت، بر جهان اسلام حاکم شوند
.

پس از آن نیز صفویان شیعی در ایران توانستند
پیش از آنکه عثمانی ها بتوانند بغداد را از فاطمیان بازپس گیرند ،بر بغداد حاکم شوند
. اما پس از آن تاریخ شیعیان مدت طولانی در لابلای صفحات تاریخ گم بود تا آنکه در میان
درگیری های داخلی لبنان حزب شیعی "امل" لبنان پدیدار شد که عضوی از ائتلاف
اسلامی شیعی سنی بعلاوه دروزی ها و فلسطینیان ساکن لبنان بود و اعضای آن در برابر اهل
سنت و بخصوص مارونی ها صف کشیدند
.

پس از یورش نیروهای اسرائیلی به لبنان در سال
1982 م و اخراج کامل سازمان آزادیبخش فلسطین از لبنان برخی از عناصر شیعی از حزب امل
جدا شده و حزبی با رنگ و بوی دینی تشکیل دادند که به نحوی با ایران در ارتباط بود و
"حزب الله" نامیده شد که مهمترین رهبران آن "سید راغب حرب" و "سید
عباس موسوی" بودند که اسرائیل آنان را در سال 1992 ترور کرد و اکنون سید حسن نصرالله
رهبر آنست
.

این حزب با مقاومت در برابر اسرائیل در بیش
از نیمی از مساحت لبنان عقاید خود را گسترد و بخصوص با عملیات اواخر سال 1982  بر ضد نیروهای دریایی امریکا سریعا به شهرت رسید
و سپس عملیات خود بخصوص از نوع شهادت طلبانه را در جنوب لبنان بر ضد اسرائیل افزایش
داد و خساراتی سنگین به این رژیم وارد کرد که افکار عمومی اسرائیل را با چالش مواجه
نمود  تا آنجا که نیروهای اسرائیلی بدون آنکه
بتوانند با دولت لبنان به صلح برسند به عقب نشینی از لبنان پناه بردند
.
ادامه مطلب...

نظرات شما ()

نویسنده: nehad parsa یکشنبه 86 بهمن 28   ساعت 6:29 عصر



ایران و رژیم صهیونیستی در دوره پهلوی دوم ـ قسمت اول


    نگاهی به ایران و رژیم صهیونیستی در دوره پهلوی دوم ....    hayahooha

     

 

مقدمه:

 

مناسبات ایران و قوم یهود ریشه
در تاریخ باستان دارد. از دوران پادشاهان هخامنشی، چراگاه‌ها و محل سکونت قوم یهود
در فلسطین، همیشه در قلمروی حاکمیت ایرانیان بوده است. تاریخ و کتب مذهبی قوم یهود
از کوروش کبیر شاه هخامنشی، به خاطر نجات این قوم از اسارت پادشاهان بابل، همیشه به
نیکی یاد می‌کنند. پس از فتح بابل و آزادی قوم یهود، برخی از قبایل این قوم ساکن ایران
شده و در طول 2500 سال، در کنف ایرانیان به‌سر برده و اغلب اوقات در آسایش و رفاه قابل‌توجهی
زندگی کرده‌اند و اگر در برخی از ادوار تاریخی مزه فشار و تضییقات را چشیده‌اند، ملت
مسلمان ایران نیز از جور و ظلم سلاطین و شاهان خود، تلخی‌های فراوانی چشیده‌اند...
البته می‌دانیم که ظهور «جنبش صهیونیسم» در اروپا به‌عنوان عکس‌العمل در قبال ظلم و
ستم جوامع و دولت‌های اروپایی- مسیحی نسبت به یهودیان اروپایی بوده است و نمونه قتل
عام‌های ادعائی قوم یهود، در اروپا هرگز در هیچ‌یک از جوامع اسلامی رخ نداده و همیشه
یهودیان در کنف حمایت مسلمانان و جوامع اسلامی حیات آسوده و رفاه و آزادی قابل‌توجهی
داشته‌اند. ولی متأسفانه جنبش صهیونیست‌ها در مناطق و سرزمین‌های اسلامی همیشه در راستای
منافع استعمار اروپائی شرق به‌ویژه در جهان اسلام بوده است
.

 

پیدایش جنبش صهیونیستی در ایران
در دوران پهلوی‌ها با حمایت سفارتخانه‌های خارجی به‌ویژه فرانسه و انگلیس بوده است
و همین جنبش و تشکیلات آن در ایران، نقش کلیدی در مهاجرت یهودیان ایران به فلسطین اشغالی
داشته است. این جنبش مناسبات خود را با رژیم پهلوی تا پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن1357
حفظ کرد. البته رژیم صهیونیستی از بدو پیدایش در سرزمین فلسطین، برای نجات از حلقه
محاصره اعراب، با طرح راهبرد پیرامونی سعی داشت روابط گسترده‌ای با کشورهای همسایه
اعراب، چون: ایران، ترکیه و اتیوپی به‌وجود آورد و در این راه تا حدودی هم موفق بوده
است. و از سوی دیگر رژیم شاه نیز انگیزه‌های زیادی جهت برقراری روابط با رژیم صهیونیستی
«اسرائیل» داشت و بی‌تردید غرب، به‌ویژه آمریکا و انگلیس هم شاه را در این راه ترغیب
و تشویق می‌کردند. البته نقش ایادی فرقه «بهائیت» و گروه‌های یهودی - صهیونیستی در
ایران را نیز در ترغیب شاه برای توسعه روابط با رژیم صهیونیستی نباید فراموش کرد
.

 

اما همواره جامعه اسلامی ایران
به‌رهبری روحانیت و حوزه‌های علمیه قم و نجف، مانع بزرگ در راه توسعه این روبط و علنی
کردن میان دو رژیم بوده‌اند و به شهادت تاریخ معاصر، نهضت و مبارزه اسلامی به رهبری
امام خمینی(ره) نقش بسیار اساسی در کاهش شتاب و توسعه دامنه مناسبات میان شاه و اسرائیل
ایفا کرده است
.

 

* تاریخ
یهودیان ایران

 

نوشتن تاریخ «کلیمیان ایران»
در یک مقاله میسر نیست و خود نیاز به نگارش چندین جلد کتاب دارد. ولی بی‌مناسبت نیست
که اشاره کوتاهی به‌عمل آید
:

 

* دوره
باستان

 

سکونت قوم یهود در ایران به
تاریخی در حدود 190 سال پیش از فتح بابل توسط کوروش و صدور زمان بازگشت یهودیان به
«اورشلیم» باز می‌گردد. آنها اغلب در همدان و اصفهان سکنی گزیده بودند... در زمان جانشینان
کوروش، مصر به تسخیر سپاه هخامنشی درآمد و فرمانی مبنی بر عدم تعرض به معبد یهودیان
در مصر صادر شد. در عصر داریوش (552 – 486 ق.م) متصرفات ایران توسعه یافت و سرزمین‌های
یهودی‌نشین هم بخشی از قلمرو حکومت داریوش بود. بنا بر اساطیر بنی‌اسرائیل، یهودیان
در دوران سلطنت خشایار شاه (522-286 ق.م) به واسطه «استر» همسر و ملکه یهودی ایران،
از توطئه‌ای که برای قتل عام آنان چیده شده بود، نجات یافتند! با کشته شدن داریوش سوم
و سقوط دولت هخامنشیان تمامی خاک ایران به‌دست اسکندر مقدونی افتاد و جامعه یهود ایران،
مانند بقیه ایرانی‌ها تحت حاکمیت یونانیان قرار گرفتند... سیاست مذهبی سلوکی‌ها، جانشینان
اسکندر، موجبات انزجار قوم یهود را فراهم آورد. برخی از پادشاهان سلوکی مجسمه ژوپیتر
را در معبد یهود بر پا داشته و آنان را مجبور به قربانی نمودن «خوک!» برای بت‌های یونانی
می‌نمودند... و اجرای بعضی از مراسم مذهبی آنان هم ممنوع گردید... در عصر اشکانیان
بنا بر روایات یهودیان، جامعه یهودی ایران مورد حمایت پادشاهان اشکانی قرار گرفت و
روایات اهل مذهبی که در این عهد معمول بود، نسبت به یهودیان نیز اجرا شده است. یهودیان
در این دوره به بازسازی و سازماندهی تشکیلات و ساختار اداری - مذهبی پرداختند و معابد
خود را در شهرهایی که در قلمروی اشکانیان بود، مرمت و بازسازی نمودند. در دوران حاکمیت
ساسانیان، سیاست مذهبی شاهان ساسانی تحت تأثیر نفوذ موبدان تغییر یافت و روش تساهل
و تسامح مذهبی تا اندازه‌ای کاهش یافته و امتیازات مذهبی و استقلال محاکم یهودی، لغو
و اجرای احکام طبق مقررات مذهبی آنها، از سوی ساسانیان تعطیل شد. قبض و بسط آزادی مذهبی
یهودیان ایرانی در دوران ساسانیان کاملاً مشهود است. به‌طور مثال می‌توان اشاره کرد
که در دوران بهرام گور، یهودیان از آزادی مذهبی برخوردار بودند، ولی در دوره حاکمیت
یزدگرد دوم که تحت نفوذ موبدان بود، فرمانی صادر شد که یهودیان را مجبور می‌ساخت روز
شنبه را مقدس ندانند...! و تعطیل نکنند
!

 

* یهودیان
در پناه حاکمیت مسلمانان

 

... اتخاذ
روش مدارا و تسامح، نسبت به پیروان ادیان (مسیحیان و یهودیان و زردشتی‌ها)، از هنگام
فتح ایران توسط نیروهای اسلام یک سیاست ثابتی بوده که منبعث از تعلیمات آئین اسلام
بوده است
.

ادامه مطلب...

نظرات شما ()

نویسنده: nehad parsa یکشنبه 86 بهمن 28   ساعت 6:24 عصر


ایران و رژیم صهیونیستی در دوره
پهلوی دوم ـ قسمت دوم

 

            نگاهی به ایران و رژیم صهیونیستی در دوره پهلوی
دوم
...         

 

هیاهوها

         
   
4-
سازمان بانوان یهود ایران: این سازمان وابسته به شورای بینالمللی زنان یهود است و در سال 1330 هـ ش تأسیس شده و عضو شورای عالی جمعیتهای زنان ایران بوده است... مؤسسه آمریکن جوینت در سال 1326 اقدام به ایجاد کلاسهای پرستاری و امدادهای فوری برای زنان یهودی ایران نمود و این اقدام زمینه را برای تشکل زنان یهودی ایرانی فراهم ساخت... این سازمان نقش مهمی در تقویت جنبش صهیونیستی در ایران داشته و در سالهای نخست تأسیس دولت غاصب فلسطین، به ارتش صهیونیستی کمکهای مالی و لجستیکی قابلتوجهی نموده است.

 

5- آژانس یهود «سخنوت:» در آستانه جنگ جهانی دوم در سال 1321 هـ ش در ایران تأسیس شد و نقش مهمی در سازماندهی و ساماندهی یهودیان فراری لهستانی داشته است. دو یهودی معروف و ثروتمند ایرانی: عزیز القانیان و دکتر حبیب لوی، نقش مهمی در تأسیس این آژانس در ایران بهعهده داشتند. این آژانس در سالهای 1328 و 1329 هـ بسیاری از یهودیان عراقی را هم به فلسطین اشغالی منتقل کرد. بر اساس اسناد وزارت امور خارجه، این آژانس در مهاجرت یهودیان کردستان ایران و عراق (از طریق ترکیه) به فلسطین اشغالی نقش بهسزایی داشته است. این آژانس تا سال 1334 هـ ش توانست چهل و پنج هزار تن از یهودیان ایرانی را به فلسطین اشغالی انتقال دهد.

 

بر اساس اسناد موجود در آرشیو وزارت امور خارجه و سازمان اسناد ملی، در سال 1346 هـ ش در اسرائیل متجاوز از هشتاد هزار کلیمی ایرانی زندگی میکردند اما اغلب آنها فقیر و تهیدست بوده و در میان آنها بهطور نمونه حتی یک کلیمی ثروتمنده هم نمیتوان یافت زیرا ثروتمنئدان ایرانی این اقلیت مذهبی، به هیچوجه حاضر نیستند ایران را ترک کنند و در محلی زندگی کنند که حساب و کتابی در کار آن نیست!! آنها ترجیح دادهاند در ایران بمانند و یا به کشورهای اروپایی و آمریکا مهاجرت کنند. در فلسطین اشغالی کلیمیهای ایرانی نیز مثل سایر یهودیان مشرق زمین و آفریقایی به مشاغل مهم راه نیافتهاند.

 

6- سازمان پیشاهنگی یهود «خلوتص » این تشکل کاملاً وابسته به آژانس یهود در ایران بود. بر اساس گزارشهای «ساواک» رؤسا و مسئولان خلوتص ایران معمولاً توسط رژیم صهیونیستی انتخاب و از فلسطین اشغالی به ایران اعزام میشدند... آموزش نظامی و تربیت سازمانی و گروهی یهودیان از جمله آموزشهای اعضای این سازمان بوده است.

 

7- انجمن کلیمیان تهران: از جمله اهداف تأسیس این انجمن سازماندهی امور اجتماعی، فرهنگی و دینی یهودیان ایران با مرکزیت تهران بود.جمعآوری اعانه برای رژیم صهیونیستی و تلاش برای انتقال یهودیان ایرانی به فلسطین اشغالی، بخشی از فعالیتهای مستمر این انجمن بوده است. رهبران انجمن که از یهودیان منتفذ و سرمایهدار بودند، با رژیم پهلوی و ارکان آن، یوندهای همهجانبه و وسیعی داشتند

8- صندوق ملی یهود: این صندوق وابسته به سازمان جهانی صهیونیسم بوده و بر اساس مصوبات کنگرههای سازمان جهانی صهینونیسم این صندوق جمعآوری اعانات و کمکهای مالی یهودیان نقاط مختلف جهان را بهعهده داشت. بر اساس اسناد ساواک این مؤسسه مالی، اقدام به جمعآوری اعانات از کلیمیان ایرانی برای رژیم صیهونیستی، مینموده است... و القانیان معدوم، در ردیف اول کمککنندگان به رژیم اسرائیل بهشمار میرفت...

 

9- سازمان بانوان هاتف : مؤسسه فرهنگی زنان یهود ایرانی بوده و درباره وابستگی آن به دیگر سازمانهای یهودی موجود در ایران دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. برخی از اسناد، این سازمان را وابسته به انجمن کلیمیان تهران میدانند. هدف اولیه جمعآوری اعانات برای کمک به مستمندان یهودی ایرانی و کمک به اسرائیل بوده است.

 

10 - سازمان جوانان یهود: این سازمان فعالیت خود را در سال 1334 هـ ش آغاز کرد و پیوندهای تنگاتنگ با آژانس یهود و آمریکن جونیت داشته است.

 

11 - سازمان دانشجویان یهود ایران: بر اساس اسناد این سازمان، در مهرماه سال 1339 اولین «جلسه علمی دانشجویان یهودی» تشکیل گردیده است.

 

12 - کانون فرهنگی کوروش کبیر: این سازمان به هدف آشنا ساختن جامعه یهود ایران با فرهنگ یهودی و ایجاد محیط مناسب برای فعالیتهای هنری و فرهنگی و اجتماعی تأسیس شده است. این مؤسسه در نیمه دهه سی(هجری شمسی) تأسیس شده است.

 

13- کانون خیرخواه: این سازمان خیریه در سال 1322 هـ ش به ابتکار دکتر روحالله سپیر تأسیس و در سال 1324 به ثبت رسید. این کانون دارای بیمارستان موقوفه بهنام دکتر سپیر است.

 

14 - انجمن اتفاق: این تشکیلات که به کلوپ عراقیها نیز معروف است، دارای دبستان و دبیرستان مخصوص یهودیان عراقی مقیم ایران بوده است. رهبران این انجمن از صهیونیستهای عراق بودند که در ایران، طبق معمول سازمانهای یهودی فعالیتهای مرموزانهای داشتهاند.

 

15- گروه مکبیت: یک سازمان صهیونیستی دیگر که در ایران فعالیت داشته و با ارتش رژیم صهیونیستی روابط خاصی داشته است. از جمله اهداف تأسیس این گروه جمعآوری اعانه برای ارتش صهیونیستها و ترغیب جوانان یهودی ایرانی برای کمک و حمایت از رژیم صهیونیستی بوده است.

 

16- باشگاه وایزمن: این باشگاه که بهعنوان یک انجمن فرهنگی میان یهود ایران به فعالیت مشغول بود ضمن آموزش فرهنگ و زبان عبری و تبلیغ آموزههای توراتی، به تشویق جوانان برای اعزام به فلسطین اشغالی نیز مبادرت میورزید.

 

صهیونیست و بهائیت؛ زمینههای نزدیکی دو رژیم

 

17 کانون کرمل: این سازمان ویژه جوانان یهود ایران بوده و در سال 1344 هـ ش تأسیس شده است. بر اساس اساسنامه این کانون، هدف از تشکیل آن هدایت افکار؟! جوانان یهود ایران بوده است. و در زمینه آموزشی، فرهنگی، ورزشی و هنری فعالیت داشته است.

 

18- انجمن پزشکی یهود ایران: این «انجمن علمی» درسال 1336 هـ ش فعالیت خود را در ایران آغاز و علنی نمود... و پزشکان یهودی ایرانی، اعضاء اصلی این انجمن بودند.




مناسبت بهائیت و صهیونیسم

اهتمام حزب سیاسی بهائیگری به اسرائیل و صهیونیسم، تا حدی است که «شوقی ربانی»! سومین سرکرده این حزب یکی از مهمترین مسئولیتهای شورای بینالمللی بهائیان را رابطه با دولت اسرائیل اعلام میکند. شوقی افندی در طرح ده سالهاش، حمایت از دولت اسرائیل را بر همه دولتهای جهان ترجیح میدهد. و به بهائیها دستور می دهد که به تشکیل محافل روحانی و ملی بر مبنای قوانین و مقررات دولت اسرائیل اقدام کنند.. . این حمایتهای همهجانبه از دولت اسرائیل و در همتنیدگی مناسبات بهائیت و صهیونیستها، باعث شد که دولت غاصب اسرائیل، بهائیت را بهعنوان یک «دین جهانی»! قلمداد و در ردیف اسلام، مسیحیت و یهودیت قرار دهد. دولت صهیونیستی به بهائیها اجازه ساخت نخستین مرکز بزرگ بهائیان را بهنام « مشرق الاذکار»! در فلسطین اشغالی میدهد. بهائیها با خرید قطعه زمینی به مساحت سیوشش هزارمتر مربع واقع در جبل کرمل، توانستند مرکز «مشرق الاذکار» و قبر بهاءالله و سید علیمحمد باب و برخی از رهبران خود(عباس افندی و شوقی افندی) را در آنجا بسازند و البته مراکز و عوائد موقوفات این فرقه، جنبه جهانگردی و مالی برای رژیم صیهونیستی دارد. بهطور کلی میتوان گفت که در سراسر جهان محافل بهائیت بهمثابه یک حزب صهیونیستی عمل میکنند و اتحاد بهائیها و صهیونیستها در ایران دوران شاهنشاهی دلیل این مدعاست.

زمینهها، انگیزهها و عوامل برقراری روابط میان دو رژی
ادامه مطلب...

نظرات شما ()

نویسنده: nehad parsa یکشنبه 86 بهمن 28   ساعت 6:11 عصر



ایران و رژیم صهیونیستی در دوره پهلوی دوم

قسمت سوم
    hayahooha

زمینه های شناسایی اسرائیل

دولت محمد ساعد مراغهای با سقوط هژیر در 30 آبان 1327 کار خود را آغاز و تحولات دوران نخستوزیری وی نقش مؤثری در زمینهسازی و تسریع شناسایی اسرائیل از سوی ایران داشته است... از جمله عوامل و رخدادهایی که در ایجاد بستر شناسایی اسرائیل توسط شاه نقش اساسی داشته عبارتست از:

1- ترور نافرجام شاه در 15 بهمن 1327 هـ ش.

2- افزایش اختیارات شاه در نتیجه تشکیل مجلس مؤسسان در اول اردیبهشت 1328 هـ ش.

3- پیروزی رژیم صهیونیستی در جنگ اول بر ضد اعراب در سال 1948 م.

4- مهاجرت فزاینده یهودیان عراقی به ایران، آنها بهصورت غیرقانونی وارد کشور شده و از این طریق به اسرائیل منتقل میشدند. جمعیت آنها دو برابر تعداد یهودیان ایرانی بود. این مهاجرت مشکلات امنیتی و اجتماعی فراوانی برای ایران ایجاد کرده بود.

5- فشارهای اتباع ایرانی مقیم فلسطین اشغالی: اتباع ایرانی مقیم فلسطین دولت ایران را تحت فشار قرار دادند تا مشکلات مالی و خسارات وارده بر آنها در اثر جنگ فلسطین را جبران و حل کند.

6- نقش ویژه فرقه یا حزب بهائیت که تعداد زیادی از آنها مقیم فلسطین اشغالی بودند.

7- شرایط و اوضاع روابط شاه با اعراب: شاه ایران با همسایگان عربش چون عراق و کویت و... مشکلات و اختلافات سیاسی یا ارضی داشت، ظهور جنبش رادیکالیزم عرب این مشکلات را تشدید نمود.

8- سفر شاه به آمریکا (در 24 آبان 1328 هـ / 15 نوامبر 1949) هدف سفر جلب کمکهای مالی و اقتصادی آمریکا به ایران بهمنظور اجرای برنامه هفتساله عمرانی کشور و اخذ کمکهای نظامی بیشتر بهمنظور تقویت بنیه دفاعی ایران بود. این سفر اولین سفر شاه به آمریکا بود و طی این سفر وی با ترومن رئیس جمهوری آمریکا ملاقات و مذاکره نمود.

9- فساد و رشوهخواری: عوامل رژیم صهیونیستی از طریق یک واسطه آمریکایی رشوهای به مبلغ 240 هزار دلار به دولت ایران در ازای شناسایی اسرائیل دادند. محمد ساعد مراغهای نخستوزیر وقت ایران پس از دریافت رشوه، اعلام کرد که مرزهای ایران به روی تمام پناهندگان یهودی باز است! 15 اسفند 1328 هـ ش / 6 مارس 1950 دولت ایران بهطور دو فاکتور دولت اسرائیل را به رسمیت شناخت و این موضوع رسماً از طریق نماینده دائمی ایران در سازمان ملل اعلام شد.

اعلام شناسایی اسرائیل توسط ایران واکنشهای داخلی و خارجی بسیاری داشت که بخشی از این واکنشها چنین بود.

1- ترور هژیر وزیر دربار شاه و همهکاره در دستگاههای دولتی.

2- حمایت فدائیان اسلام از تحصن دکتر مصدق و یاران او در مخالفت با انتخابات دوره شانزدهم که زیر نظر هژیر، همراه با تقلب و تزویر پایان یافته بود.

3- زمینهسازی برای بازگشت آیتالله کاشانی از تبعید و اتحاد نیروهای ملی - مذهبی تحت رهبری آیتالله کاشانی و دکتر محمد مصدق.

4- تشدید فشار نیروهای مبارز، باعث سقوط دولت محمد ساعد مراغهای شد.

5- تیرگی روابط با جهان عرب: مصر در مقدمه کشورهای عربی بود که نسبت به اقدام شاه موضع گرفت. اقدام شاه باعث تشدید تیرگی روابط تهرا ن- قاهره گردید.

نهضت ملی شدن نفت و لغو شناسایی اسرائیل

در حالی که مبارزات ملت مسلمان ایران با دولت انگلیس ابعاد تازهای به خود گرفته بود، افکار عمومی همچنین خواهان قطع روابط سیاسی با رژیم صهیونیستی شد. علاوه بر آن ایران در مسئله ملی کردن صنعت نفت و مقابله با فشارهای انگلیس نیاز به جانبداری کشورهای عربی در شورای امنیت و سازمان ملل داشت. لذا تهران تصمیم به لغو شناسایی رژیم صهیونیستی گرفت. باقر کاظمی وزیر امور خارجه وقت در 16 تیر 1330 هـ ش در مجلس شورای ملی حاضر شد و تعطیل کنسولگری ایران در بیتالمقدس را به اطلاع نمایندگان رساند. تصمیم ایران بازتاب شدیدی در جهان عرب داشت.

رسانههای گروهی عربی، نسبت به اقدام ایران با نظر تحسین و تمجید نگاه کردند. دولت مصر رسماً از دولت ایران تشکر نمود. و حمایت خود را از دعاوی ایران در عرصه سیاسی جهانی اعلام کرد. عزام پاشا نخستین دبیرکل اتحادیه عرب(مارس 1945- 1952) تصمیم ایران را ستود. دکتر مصدق هنگام بازگشت از نیویورک به دعوت نحاس پاشا نخستوزیر مصر در 28 آبان 1330 / 19 نوامبر 1952 از مصر دیدن کرد و مورد استقبال مقامات دولتی این کشور قرار گرفت... همزمان دولت مصر قرارداد 1936 م خود با انگلستان را لغو کرد. این امر موجب اعتراض شدید دولت انگلیس شد و به نوعی در حل مسئله نفت با ایران اثر منفی نهاد.

مرحله بازسازی روابط میان دورژیم

پس از کودتای 28 مرداد 1332 هـ ش رژیم شاه به بازسازی روابطش با رژیم صهیونیستی اقدام نمود.

گام نخست:

در میان عوامل صهیونیستی که بلافاصله پس از کودتای 28 مرداد رهسپار ایران شدند، فردی بهنام یعقوب نیمرودی بود که در تاریخ سیام دیماه 1334 هـ ش وارد تهران شد. وی ظاهراً معاونت آژانس یهود در تهران راتصدی نمود، اما بنا بر اظهارات ارتشبد حسین فردوست، این شخص هدایت شبکه موساد را در ایران، عهدهدار بوده و در سالهای بعد، نقش کلیدی در تشکیل و سازماندهی ساواک ایفا کرده است.

قانون تشکیل سازمان ساواک در اسفندماه 1335 هـ ش مورد تصویب دو مجلس ملی، سنا و شاه قرار گرفت و سپهبد تیمور بختیار به ریاست آن منصوب گردید و بختیار جهت کسب تجربیات در سازماندهی ساواک رهسپار فلسطین اشغالی شد و با مقامات موساد از جمله ایزک هارل رئیس وقت موساد مذاکره کرد. موساد یکی از کارشناسان زبده خود را بهنام یعقوب کاروز که رئیس ایستگاه سازمان موساد در پاریس بود، جهت همکاری با ایران معرفی کرد. کاروز با همکاری نیمرودی نقش مؤثری در سازماندهی و راه انداختن تشکیلات سازمان مخوف ساواک داشتند. جنگ سرد اعراب قومیگرا با رژیم شاه، روند بازسازی و تقویت روابط بازسازی و تقویت روابط میان شاه و رژیم صهیونیستی را تسریع می کرد. سقوط خاندان سلطنتی فیصل دوم در پی کودتای افسران آزاد عراقی بهرهبری ژنرال عبدالکریم قاسم در 14 ژوئیه 1958 / 1337 هـ ش، جنبش رادیکالیزم عرب را تشدید و شاه را بیشتر نگران کرد و این اوضاع و شرایط در واقع پیش از آنکه شاه بهطور علنی نسبت به شناسایی رژیم غاصب صهیونیستی از سوی ایران اعتراف نماید، وزارت امور خارجه نخستین نماینده رسمی ایران را در تاریخ 21 آذر 1338 هـ ش / 12 دسامبر 1959 م. به منظور اداره امور کنسولی مربوط به ایران در سفارت سوئیس، به اسرائیل اعزام داشته بود. سفارت سوئیس در اسرائیل مدتها حفاظت منافع ایران در آن کشور را بهعهده داشت و دفتر نمایندگی ایران در آن سفارت، در وزارت امور خارجه ایران با عنوان «برن 2» شناخته میشد. همزمان با بررسی موضوع تأسیس دفتر نمایندگی ایران در تلآویو از سوی دولت ایران، اعراب به شیوههای مختلف مراتب ناخشنودی و اعتراض خود را نسبت به روند گسترش روابط میان ایران و رژیم صهیونیستی ابراز داشتند. در یک مورد هنگامی نماینده رژیم صهیونیستی در هفته اول تیرماه 1339 هـ ش در کنفرانس بینالمللی زنان در تهران شرکت کرد، سفیر مراکش! لب به اعتراض گشود که متقابلاً با واکنش تند مقامات دولتی روبهرو گشت.

ایفای نقش مشترک در صحنه نظامی - امنیتی خاورمیانه
ادامه مطلب...

نظرات شما ()

نویسنده: nehad parsa یکشنبه 86 بهمن 28   ساعت 5:55 عصر

اوضاع لبنان پس از پایان دوره ریاست جمهوری امیل لحود
با پایان یافتن دوره ریاست جمهوری "امیل لحود"، بحران لبنان با توجه به چند دستگی شدید سیاسی وارد مرحله جدیدی شده است که همه ناظران وکارشناسان آن را بسیار خطرناک خواندند وچه بسا که این مساله به جنگ داخلی نیز منجر شود.
hayahooha
دوران ریاست جمهوری امیل لحود پس از یک دوره نه ساله پرفراز ونشیب وتوام با بحران و جنگ بالاخره جمعه شب( 2 آذر ) به سر رسید و وی طی مراسم تودیعی کاخ ریاست جمهوری" را ترک کرد.
این درحالی است که جلسه دیروز مجلس لبنان برای تعیین رییس جمهور توافقی به دلیل عدم توافق گروه های موافق و مخالف دولت به حد نصاب نرسید و طبق اعلام "نبیه بری" رییس مجلس، جلسه پارلمان تا پایان ماه جاری میلادی برای پنجمین بار به تعویق افتاد.
با این شرایط لحود براساس قانون اساسی لبنان می بایست تا انتخاب جانشین وی زمام امور را به دولت بسپرد اما با توجه به اوضاع بحرانی، اختلاف بین جناح های تشکیل دهنده دولت و خلا موجود در دولت "فواد سنیوره" بخاطر خروج چند تن از وزرا از آن ناچار شد پیش از ترک پست خود و به منظور حفظ امنیت، ثبات و حاکمیت کشور اداره امور را به ارتش واگذار وهمه طرح های آمریکا وبرخی کشورهای غربی را نقش برآب کرد.
درهمین گیرودار برخی کارشناسان براین باورند که این اقدام لحود ممکن است به رویارویی ارتش با دولت سنیوره و گروه 14 مارس که از آن حمایت می کند منجر شود چرا که از یک سو ارتش موظف به اجرای دستور رییس جمهوری به عنوان فرمانده کل است و از سوی دیگر دولت این دستور را غیر قانونی قلمداد می کند به همین خاطر لبنان درآینده شاهد دو حکومت متضاد خواهد بود واین کشمکش تا زمان نامعلومی ادامه خواهد یافت.
این اقدام امیل لحود با واکنش مختلف جناح های سیاسی لبنان روبه رو شد و برخی ازگروهها که عمدتا از جناح موافق دولت هستند ازاین اقدام لحود خشمگین شده و آن را مغایر قانون اساسی ارزیابی کردند این درحالی است که دیگر گروه های سیاسی لبنانی و حتی گروه های میانه رو و بی طرف اقدام لحود را منطقی وبجا دانستند.
"خالد قبانی" وزیر امور تربیتی کابینه فواد سنیوره در گفت وگو با شبکه خبری العالم دراین باره گفت: رهبران سیاسی باید تمام تلاش خود برای انتخاب رییس جمهوری در اسرع وقت و تشکیل دولت وحدت ملی که همه گروه ها و احزاب در آن شرکت داشته باشند به کار گیرند و با هماهنگی گروه ها دولتی دمکراتیک برای حمایت از حقوق شهروندان لبنان تشکیل شود.
ادامه مطلب...

نظرات شما ()

نویسنده: nehad parsa دوشنبه 86 بهمن 15   ساعت 6:7 عصر


وینوگراد : ابعاد و انتظارات

اوضاع سیاسی اسرائیل و سرنوشت ائتلاف حاکم و
اقدامات حزب کار به رهبری ایهود باراک و احتمال برگزاری انتخابات زودهنگام یا سوء
استفاده از برخی بهانه ها بمنظور ادامه حکومت تا سال 2010 از جمله مسائلی بود که
ذهن دنبال کنندگان اوضاع اسرائیل و فلسطین را درگیر کرده بود.


hayahooha.

گزارش وینوگراد در دو جزء اولیه و نهایی حتی
خارج از قسمتهای سری خود نیز بر شکست سیاسی و نظامی اسرائیل در برابر حزب الله
اعتراف دارد ولی این دلایل برای محکوم کردن و اجبار اولمرت کافی نیست و اصلا این
کمیته بدست خود اولمرت تشکیل شده است و بنابراین حق صدور احکام و دستورات و
درخواستهایی برای استعفای وی را نخواهد داشت و از این رو اولمرت صریحا اعلام می
کند که قصد کناره گیری نداشته و ندارد .

اما کمیته همچنین راه را برای برخی احزاب
مخالف و سران تشکل های سیاسی باز گذاشته تا با استناد به برخی مواد مواضعی سخت در
قبال حکومت فعلی اتخاذ کنند و اسرائیلی ها اکنون در حال مطالعه آن و تصمیمگیری از
نتایج بدست آمده می باشند .

اولمرت نیز که گفته است هرگز استعفا نمی کنم
تنها با خروج احزابی چون شاس و کار و یا با تظاهرات گسترده مردم در شهرها و با
تحریک احزاب معارض کنار خواهد رفت ولی او با استناد به عوامل محیط به اسرائیل نظیر
تهدید برخی کشورها بر ضد این رژیم غاصب و شکنندگی امنیت اسرائیل بدلیل شرایط غزه و
نیز پرونده سوریه و لبنان و نیز به بهانه ادامه مذاکرات با تشکیلات خودگردان برای
خود راههای گریزی می جوید .

رئیس حزب کار نیز انتخابات زودهنگام را مناسب
ندیده و به تدریج بسوی اولمرت حرکت خواهد کرد و باراک که در گزارش بدلیل شکست در
جنگ سال 2000 شکست خورده و باعث و بانی شکست کنونی بوده است ،نیز در صورت برگزاری
انتخابات زودهنگام شانسی برای پیروزی نخواهد داشت و از این رو برای مقابله با قدرت
نتانیاهو مجبور به همکاری و همراهی بیشتر با اولمرت می باشد .

"عوفادیا یوسف" رئیس حزب شاس هم که
همواره به خروج از ائتلاف تهدید می کرد تا زمانی که درخواستهای مالی خود را از
اولمرت دریافت می کند به انتخابات زودهنگام نیم نگاهی نیز ندارد چرا که در غیر این
صورت احتمال دارد جانشین وی مساله قدس را که از حساسیت خاصی نزد این تندروان
اسرائیلی برخوردار است به خلاف اولمرت در ضمن موارد مذاکرات قرار دهد .  

اما این احتمال هم وجود دارد که برخی
درگیریها در داخل احزاب کادیما و کار باعث شود که بعضی سران حزب کار از ائتلاف
خارج شوند تا حزب جایگاه مردمی خود را از دست نداده و آراء آنان و حتی برخی سران
کادیما را پشت سر خود داشته باشد که این احتمالات برخلاف میل باراک است که در صدد
کسب برخی دستاوردها بمنظور تقویت خود در انتخابات آتی می باشد .

 این
تفسیر چرایی حرکت باراک بسوی غزه ،سهل ترین میدان برای پیاده کردن خوی مخاصمه گر
خود و بدست آوردن برخی پیروزی ها در برابر مقاومت فلسطین است .

 اما
در کادیما درگیری های بین سران عقب افتاده ولی احتمال و امکان بیشتری دارد چرا که
بسیاری معتقدند که باقی ماندن اولمرت باعث از دست رفتن مویدان و نابود شدن حزب است
که این خود خواسته باراک نیز هست ،چون وی نمی خواهد با خروج از ائتلاف به قدرت
برسد بلکه منتظر نشسته است تا درگیریهای داخلی کادیما کار را برای وی تسهیل کرده و
زمینه را فراهم نماید .

در برابر این شرایط اولمرت سعی خواهد کرد که
همپیمانی خود با باراک در اقدامات سیاسی و نظامی را به امید کسب دستاوردها و
پیروزی ها  ادامه دهد که اولین این اقدامات
نیز به شکست کشاندن مذاکرات با طرف فلسطینی از طریق بحث نکردن درباره مسائل ریشه
ای و اصلی و آنگاه آمادگی کامل برای حمله گسترده به غزه و شاید ماجراجویی نسنجیده
ای بسوی یکی از کشورهای منطقه نظیر ایران ،لبنان یا سوریه است تا بدین ترتیب به
آنچه که کمیته وینوگراد درباره آمادگی نظامی بدان فراخوانده عمل کرده باشد .

بنیامین نتانیاهو نیز در برابر این تحولات
دست بسته نخواهد نشست و از رخنه های موجود در عملکردهای رقیبان خود استفاده خواهد
کرد و از این رو از گزارش وینوگراد بعنوان عاملی برای بسیج و آرایش نیروها بشکلی
جدید و به شور و خروش در میدان حزبی اسرائیل و واداشتن مردم در تظاهراتی عمومی
بمنظور فشار به اولمرت و باراک و از بین بردن ائتلاف خواهد پرداخت .

بی شک گزارش وینوگراد که اولمرت اکنون به
راحتی خود را بری از آن دانسته و وانمود می کند تاثیری بر مسیر سیاسی وی نداشته
است بازتابها و پیامدهای شدید خود بر عرصه سیاسی اسرائیل نمودار خواهد ساخت و
اقدامات و تحولات و تغییرات ناگهانی غیرمنتظره و قابل پیش بینی در جنبه های مختلف
آشکار خواهد شد .

د. م. پ/ 

 




نظرات شما ()

نویسنده: nehad parsa دوشنبه 86 بهمن 8   ساعت 4:50 عصر



جنگ سرد آنکارا - تل آویو 


اسرائیلی ها بسیار می کوشند که با خوشبینی تمام ترکیه اسلامی را یار همیشگی اسرائیل معرفی کنند و امکان توقع داشتن چنین خوشبینی احمقانه ای تا زمانی که سیاست فن ممکن بودن است ،وجود دارد ولی بر اساس ملاحظات داده های گزیده ای از عملکردهای رفتاری وبا استناد به وقایع روزانه در پرونده روابط انکارا – تل آویو مشاهده می شود که این روابط کم کم دچار ضعف و پیری شده اند .
به عبارت دیگر هرگاه که اختلافات و تنشها میان آنکارا – تل آویو آرام می شود ،اختلافات و تنشهای دیگری راسا رخ می نماید . با این شرایط آیا توازن یهودی "تل آویو" محقق خواهد شد یا آنکه استهزای تقدیر با تاکید بر اینکه طبیعت وجود رژیم صهیونیستی شایستگی ایستادن در کنار قامت تاریخی تمدنی پایتختی چون "آنکارا" را به آن نمی دهد ،زبان خود را برای اسرائیل دراز خواهد کرد .


* مهمترین تحولات : وصف رویداد :

روزنامه ترکیه ای "زمان الیوم" گزارشی از سخنان "رجب طیب اردوغان" نخست وزیر ترکیه که از رویکردهای شکنجه گرانه اسرائیل در برخورد با نوار غزه انتقاد کرده بود را منتشر کرد که مهمترین محورهای آن در موارد زیر خلاصه می شود :

• آنچه اسرائیل در نوار غزه انجام می دهد ،پذیرفتنی نیست .

• موشکهای القسام فلسطین اسرائیلی ها را نکشته است ولی موشکهای ارتش اسرائیل هر روزه چندین فلسطینی را به شهادت می رساند .

سخنان اردوغان واکنشهای خشمگینانه بسیاری را برانگیخت که می توان به موارد زیر اشاره کرد :
ادامه مطلب...

نظرات شما ()

نویسنده: nehad parsa دوشنبه 86 بهمن 8   ساعت 2:45 عصر


سرقت میراث فلسطین ؛ الیناسیون تاریخی، فرهنگی این ملت    
 

 
 
یک محقق مصری در پایان نامه  دکترای خود که با موضوع "فرهنگ عامیانه اسرائیلی" و  "منابع عبری داستانهای مردمی یهودیان" ، نوشت که رژیم صهیونیستی  علاوه بر آنکه سرزمین ملت فلسطین را سرقت کرده است  ،با حمایت از همپیمانان توطئه گر خود در حال پیاده کردن برنامه بلند مدتی بمنظور  سرقت میراث ملی و فرهنگ عامیانه و قدیمی ملت فلسطین است  تا با نسبت دادن آن به فرهنگ گذشته خود ،چهره اعراب را مخدوش کند و از  فرهنگ و سابقه تاریخی خود تهی کند .
در این رساله دکترا که "یاسر طنطاوی" پژوهشگر مصری آنرا به انجام رساند آمده است  که « تحقیقات در فرهنگ و ادبیات عامیانه یکی از ارکان ایجاد  رژیم صهیونیستی در زمین فلسطین بود و صهیونیست ها با تکیه بر سرقت فرهنگ گذشته فلسطینی ها و نسبت دادن آن به خود کوشیده اند خود را صاحب این سرزمین معرفی کنند».
بر اساس این تحقیق ،  اسرائیلی ها به گمان  اینکه یهودیان ساکن در مناطق عربی درهنگام کوچ از این مناطق این پیشینه فرهنگی را نیز با خود همراه برده اند ، در حال سندسازی برای این میراث فرهنگی و به نام خود ثبت کردن آن هستند ،غافل از این که این فرهنگها فرهنگ عربی است  و انتقال آن از یک مکان به مکان دیگر به این معنی نیست که این فرهنگ تولید و ساخته ذهن و اندیشه و تجربه تاریخی قوم انتقال دهنده است.  
در این رساله از پژوهشگران عرب خواسته شد که با اثبات مالکیت فرهنگ عربی برای ملت عرب اجازه ندهند که سارقان فرهنگ و اندیشه صهیونیست با نسبت دادن این فرهنگ به خود ،عرب را از سابقه فرهنگی خود جدا کنند  و خود را فردی متمدن و صاحب فرهنگ قوی و ریشه دار معرفی نمایند و با استفاده از همین فرهنگ سرقتی و افتخار به آن به تحقیر اعراب بپردازند و اگر اکنون چنین است این نشانه ضعف پژوهشگران عرب است .

تهدید هولناک تر :

نگارنده این تحقیق می گوید : با تحقیقاتی که در این زمینه داشته ام و سرنخهایی که از سرقت حرفه ای و ماهرانه فرهنگ عربی توسط صهیونیستها دیده ام
  ،باید بگویم که این خطر از خطر حمله مستقیم نظامی نیز هولناک تر است و اگر اکنون با تمام قوا در حال مبارزه برای بازپس گرفتن سرزمین خود هستیم ،شایسته است که برای بازپس گیری فرهنگ و سابقه تاریخی و پشتوانه های تمدنی این ملت و منع اشغال آن توسط این نیروهای استکباری بیشتر تلاش کنیم .
در این پژوهش آمده است که رژیم صهیونیستی  در زمان اعلام تاسیس هیچ میراث فرهنگی و ارزش تاریخی خاصی بغیر از ارزشهای دینی نداشت و از این رو بمنظور تدوین پایه فرهنگی خود ،بر فرهنگ و تمدن یهودیانی که از مناطق مختلف زمین آمده بودند تکیه کرد تا ضمن تشکیل دادن هدفمند فرهنگی نو ،میراث فرهنگی عربی را نیز با تغییر دادن رنگ و بوی آن در این ملغمه فرهنگی ساختگی بگنجانند .
این پژوهشگر می افزاید که اسرائیل با سوءاستفاده از این افکار و وضع مجموعه ای از مفاهیم تاریخی که ریشه آن را به هزاران سال پیش مربوط کرده اند ،می کوشد به اعراب بگوید که شما هیچ حقی در این سرزمین ندارید و ما صاحبان اصلی آن هستیم . یهودیان فرهنگ بسیاری ملل را به نام خود ثبت کرده اند و اگر اعراب کوتاهی کنند زمانی خواهد آمد که تمام فرهنگ و پیشینه عربی با دلایل واهی ،برچسب یهودی خورده است .
طنطاوی در پایان می گوید که ادب مردمی و فولکولوری ،غیررسمی بوده و هیچ حامی و مدافع خاصی ندارد که آنرا ملک خود دانسته و از آن پشتیبانی کند و تحقیقات عربی نیز در زمینه آن بسیار کم است و این امر امکان انتقال دهی آن به ملت یهود و ثبت آن بعنوان تولید فرهنگی این قوم را تسهیل می کند و ناگهان می بینیم که دانشگاه ها و مراکز علمی یهودی فرهنگ ما را در تحقیقات و پژوهشها به نام خود ثبت و شماره گذاری کرده اند .

د. م. پ/

 http://www.qodsna.com/NewsContent-id_3868.aspx
 


نظرات شما ()

   1   2   3      >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
عملیات "زمستان داغ" غزه... نقش آفرینی جریان تندروی «مذهبی ! »
[عناوین آرشیوشده]

فهرست
94911 :مجموع بازدیدها
0 :بازدید امروز
0 :بازدید دیروز
درباره خودم
زمستان 1386 - مقالات آموزشی ،سیاسی، اجتماعی
nehad parsa
فلسطین ،حزب الله ،سیاست ایران ، جامعه ایران ،سیاست امریکا ، جامعه امریکا ،سیاست اسرائیل ،جامعه رژیم صهیونیستی
لوگوی خودم
زمستان 1386 - مقالات آموزشی ،سیاسی، اجتماعی
جستجوی وبلاگ من
 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

لینک دوستان
صهیون پژوه
آوای آشنا

فهرست موضوعی نوشته ها
رژیم صهیونیستی[19] . خاورمیانه[13] . سیاست امریکا[12] . سیاست جهان[4] . سیاست ایران .
بایگانی نوشته ها
آنچه گذشت ...
زمستان 1386
پاییز 1386
اشتراک