سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جویای دانش میان نادانان، همچون زنده در میان مردگان است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

زمستان 1386 - مقالات آموزشی ،سیاسی، اجتماعی
macromediaxtemplates for Your weblogList of Iranian Top weblogspersian Blogpersian Yahoo

نویسنده: nehad parsa یکشنبه 86 بهمن 7   ساعت 5:42 عصر


نژادپرستی در عصر دموکراسی -اسرائیل 2007


                           

جمعیت حقوق شهروندان : افزایش بی رویه توسل به بهانه های امنیتی بمنظور توجیه رفتارهای غیرعادی در زمینه نقض حقوق بشر – افزایش هر روزه فضای نژادپرستی در جامعه اسرائیل و مرکز آن در کنیست اسرائیل ،محل تصویب شمار بسیاری قوانین نژادپرستانه – نژادپرستی عامل آسیب رسیدن به جوانب مختلف زندگی بشری از جمله آزادی بیان و برخوردهای روزانه
.


گزارشی درباره رنجها و مصائب شهروندان بدوی ساکن "النقب"

 

چند روزی است که انجمن حقوق بشر در اسرائیل گزارش سالانه خود درباره حقوق بشر در اسرائیل سال 2007 را منتشر کرده است .

این گزارش شامل اطلاعاتی مرتبط با تمامی جنبه های زندگی و درباره قشرهایی که بیش از همه در معرض نقض حقوق بوده اند و بخصوص فلسطینی های اسرائیل و همچنین بررسی جنایات اشغالگران در کرانه باختری و مساله کارگران خارجی و مهاجران جدید و زنان می باشد .

 

با توجه به اهمیت و روند فزاینده موضوع ،در این مقاله به بررسی بخشهای مهمی از پرونده مربوط به اشکال مختلف نقض حقوق فلسطینیان ساکن در مناطق 1948 بعنوان شهروند در رژیم صهیونیستی می پردازیم .

 

در این گزارش آمده است که رویکردهای نژادپرستانه در جامعه اسرائیلی درباره شهروندان فلسطینی در اسرائیل به شدت افزایش یافته و با روشهای متشددانه تری انجام می شود و سخنان بسیاری پیرامون عامل "بافت جمعیتی" بعنوان خطرات افزایش نسبت اعراب به یهود ، افزایش توسل به بهانه های امنیتی واهی بمنظور توجیه رفتارهای ناشایست در زمینه نقض حقوق بشر ،افزایش ویران کردن منازل در الجلیل و المثلث و النقب و دیگر شهرهای تاریخی فلسطینی که اکنون اغلبیت یهودی یافته اند و نیز تحریک آشکار و علنی بر ضد عربها در رسانه ای عبری زبان بخصوص در زمان جنگ بر ضد لبنان و پس از آن ،شنیده می شود
.

 


این گزارش تعدادی از نظرسنجی های سال 2007 را که همه آنها نتایج مشابهی داشته اند و از جمله نظرسنجی "مرکز دموکراسی اسرائیل" و "مرکز مبارزه با نژادپرستی" و نظرسنجی یکی از مراکز دانشگاه حیفا را بررسی کرده است .

 

از جمله اطلاعاتی که این گزارش بدست می دهد آنکه حدود 51 – 55 % از یهودیان اسرائیل واداشتن عرب به ترک وطن را تایید می کنند ولی نظرسنجی ها شکل بیرون راندن را مشخص نکرده که آیا با توسل به زود یا به تنگ آوردن از طریق شرایط زندگی است یا ارائه معادلهای مالی و غیره ..

همچنین حدود 78 % از رای دهندگان اساسا پیوستن احزاب فعال فلسطینیان به حکومت اسرائیل را هر چند که گویا اصلا چنین درخواستی ندارند را رد کرده اند .

 

در سال 2007 میزان تعدی به اعراب ،تنها بدلیل عرب بودن آنها حدود 26 % افزایش یافته و بر اساس یکی از نظرسنجی ها حدود 50 % از یهودیان حتی از شنیدن صدای عربی صحبت کردن در خیابان نگران و هراسان می شوند و 31.3 %‌ با دیدن اعراب احساس تنفر می کنند و 34.6 % نیز از دیدن عربها احساس راحت نبودن و در تنگنا قرار گرفتن می کنند و 31.7 هم احساس ناخوشایندی بر آنان غلبه می کند ( نظرسنجی شونده حق انتخاب چند گزینه را داشته است)


اما درباره جزئیات زندگی روزمره نیز نتایج نظرسنجی ها بیانگر آنست که 75.3 % از یهودیان زندگی در همسایگی اعراب را نمی پذیرند و 61.4 % از آنان نمی پذیرند که دوستان عربی داشته باشند که به خانه شان بیایند و این عدد نشانگر رشد 16 درصدی نسبت به نتایج سال 2005 می باشد . همچنین در برابر 40 .6 درصدی که در سال 2005 ترجیح داده بودند محل استراحت و تفریح عربها و یهودیان جدا باشد ،امسال حدود 55.6 % چنین خواسته ای داشته اند .

 

انجمن مذکور تاکید دارد که نتایج نظرسنجی ها دلیلی بر ادامه اوجگیری این نگاه های نژادپرستانه است و گویا این امر یکی از بازتابهای روند فزاینده فضای نژادپرستانه بین جوانان و نوجوانان است که نظرسنجی دانشگاه حیفا نیز آنرا تایید می کند ،چه آنکه بر اساس این نظرسنجی که 1600 دانش آموز دوره دبیرستان در 22 مدرسه یهودی از اقصی نقاط اسرائیل در آن شرکت داشتند ،69% از جوانان شرکت کننده در نظرسنجی معتقدند که عربها تیزهوش نیستند و 75 % نیز بر این باورند که اعراب فرهیخته و آموزش دیده و صاحب اخلاق نیستند بلکه بسیار خشن می باشند و 74 % ‌نیز اعراب را پاکیزه ندانسته اند .

اوج نژادپرستی در کنیست

این گزارش همچنین به شکل ویژه ای به افزایش بی حد و حصر تصویب قوانین نژادپرستانه در کنیست اسرائیل پرداخته که همواره چنین پرونده هایی را در دستور کار قرار داده و با حمایت مستقیم یا غیرمستقیم حکومت رژیم اشغالگر و ایجاد "حق رای آزادانه" برای اعضای حکومت ائتلافی در قوانین اینچنینی  به مراحل انتهایی نزدیک کرده است و حجم بسیاری از اینگونه قوانین نیز در صف مطرح شدن و تصویب در کنیست می باشند
ادامه مطلب...

نظرات شما ()

نویسنده: nehad parsa چهارشنبه 86 بهمن 3   ساعت 5:40 عصر

رویای پیروزی بدون تلفات صهیونیست ها و نسل کشی در غزه

رژیم اسرائیل حملات و فشارهای خود علیه نوار غزه را با بهره گیری از ابزارها و راههای مختلف فشار و جنگ روانی در سایه حمایت های واشنگتن و به دنبال سفر جورج بوش به منطقه شدت بخشیده است.

حاصل جنایت های صهیونیست ها علیه یک و نیم میلیون ساکن غزه طی ماههای اخیر و بخصوص یک هفته گذشته افزون بر صد کشته و صدها مجروح استکودکان غزه .
بر اثر ادامه سیاست های نژاد پرستانه و اجرای برنامه های پنهان و آشکار نسل کشی علیه فلسطینیان ، منابع پزشکی فلسطین از فوت هفتاد و دو بیمار فلسطینی از زمان محاصره غزه به دلیل ممانعت نظامیان رژیم صهیونیستی از انتقال بیماران به بیمارستان های خارج از منطقه خبر داده اند.
ادامه و تشدید محاصره نوار غزه ، ممانعت از انتقال بیماران منطقه ، قطع برق و سوخت ، جلوگیری از انتقال مواد غذایی و دارویی به غزه ، ادامه ساخت شهرک های صهیونیست نشین در محل خانه های تخریب شده فلسطینی ها وبهره گیری از سلاح های شیمیایی و ممنوعه علیه مردم بیگناه تنها بخشی از جنایت های بیشمار صهیونیست ها در هفته های گذشته علیه نوار غزه است .
در دور تازه حملات نظامی صهیونیست ها که به دنبال سفر دیماه جورج بوش رئیس جمهوری آمریکا به سرزمین های اشغالی و برخی کشورهای عرب منطقه آغاز شد ، رژیم صهیونیستی از سلاح های ممنوعه از قبیل بمب‌های خوشه‌ای و آتش‌زا استفاده کرد ؛ به طوری که اجساد بیشتر کشته‌ها قطعه قطعه شده و بدن زخمی‌ها سوخته است .

شهیدان غزه چه کودکند!
در میان شهدا و مجروحان این حملات دهها زن و کودک وجود دارند که به دلیل استفاده صهیونیست ها از سلاح های ممنوعه حال تعدادی از مجروحان نیز وخیم گزارش شده است.
نیروهای صهیونیست درحالی که ایهود اولمرت، نخست‌وزیر آن رژیم حملات ارتش به مردم بی‌دفاع فلسطین را جنگ نامید و مدعی شد که اسرائیل باید بدون تلفات دراین جنگ پیروز شود ، از تجهیزات مختلف از جمله تانک ، خودروی نظامی با پشتیبانی هواپیما و بالگرد نیز استفاده کرده اند.
کودک شهید در حملات شش روزه رژیم صهیونیستی تا روزهای پایانی دیماه به نوارغزه و کرانه باختری رود اردن سی و هفت فلسطینی شهید و افزون بر صد نفر زخمی شدند که این تعداد را باید به قربانیان ناشی از ممانعت صهیونیست ها از انتقال بیماران فلسطینی برای درمان اضافه کرد.
اوضاع انسانی نوار غزه تحت تاثیر تداوم محاصره تحمیلی رژیم صهیونیستی روز به روز وخیم تر می شود و مردم این منطقه با خطرات زیادی روبرو هستند.
وخامت اوضاع انسانی دراین منطقه به خاطر محاصره برای دومین سال پیاپی تشدید شده است به طوری که کمبودهای شدیدی در زمینه مایحتاج زندگی مردم احساس می شود و بیماران و مجروحان حملات صهیونیست ها در بیمارستان های نوار غزه به خاطر کمبود دارو و تجهیزات لازم با خطر مرگ روبرو هستند.
نوار غزه شاهد کمبود تجهیزات پزشکی و دارو است و این در حالی است که شماری از بیماران و مجروحان نیاز ضروری دارند تا برای ادامه درمان به بیمارستان های خارج از نوار غزه اعزام شوند و به دلیل مسدود شدن راه خروج ، همه روزه دست کم یک بیمار جان خود را از دست می دهد .
مشکلات ناشی از کمبود شدید فرآورده های سوختی نیز پس از تصمیم رژیم صهیونیستی برای بستن همه گذرگاه های ارتباطی نوار غزه درحال افزایش است و کمبود شدیدی در زمینه تامین گاز خانگی و سوخت خودروها وجود دارد


مردم برای تامین برخی نیازهای سوختی یا غذایی خود مجبورند در صف های طولانی در انتظار بایستند و این تصمیم صهیونیست ها نوع جدیدی از مجازات دسته جمعی ملت فلسطین به شمار می رود .

هر روز جوانان غزه بدست اسرائیل شهید می شوند .
در چنین شرایطی جامعه جهانی ، سازمان های بین المللی ، به ویژه اتحادیه عرب و ... سکوت اختیار کرده ونظاره گر این نسل کشی است و انتظار مردم فلسطین از آنان برای اقدام امیدی ابس است .
جنایت ها ی ضد انسانی رژیم اسرائیل در شرایطی صورت می گیرد که ، سفر اخیر رئیس‌جمهوری آمریکا به اسرائیل و سخنان وی در ملاقات با سران رژِیم صهیونیست ، را می توان به عنوان حمایت آشکار از سیاست های محاصره غزه و ایجاد قحطی برای ساکنان آن ، شهرک سازی در زمین های فلسطینی ها و حملات سنگین نظامی به مردم بی دفاع و زنان و کودکان ارزیابی کردفلسطین.
جورج بوش در جریان این سفر حتی ضرورتی ندید که حمایت بی چون و چرا از اسرائیل در ارتکاب جنایت های متعدد را پنهان سازد و به این ترتیب هنگامی که وی در عربستان سعودی سرگرم رقص شمشیر بود ، صهیونیست ها در یک یورش به نوار غزه نزدیک به هفده فلسطینی را به شهادت رسانده و پنجاه تن دیگر را مجروح کردند.
تنها در مدت کوتاهی پس از خروج بوش از اسرائیل و سفر وی به کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس، منابع رژیم صهیونیستی فاش کردند که رئیس‌جمهوری آمریکا با حمله محدود اسرائیل به غزه در محاصره و تحریم موافقت کرده است.
درچنین شرایطی سران کشورهای عرب نگاه واقع گرایانه ملت های خود به نتایج شوم سفر رئیس جمهوری آمریکا برای فلسطین و منطقه را نادیده گرفتند و در بحرین ، عربستان و امارات عالی‌ترین نشان این کشورها به بوش اعطا شد.
تشدید حملات صهیونیست ها به نوار غزه پس از سفر بوش به منطقه در عین حال اینگونه ارزیابی می شود که صهیونیست ها علاوه بر تلاش برای نشان دادن استفاده از حمایت همه جانبه آمریکا ، در صدد القاء این موضع هستند که تل آویو توانسته است ، برخی کشورهای عربی را که در سفر بوش به منطقه از وی به گرمی استقبال کردند ، به سازش بکشاند و در چنین شرایطی تشدید روز افزون کشتار و جنایت علیه فلسطینی ها دور از انتظار نیست .


نظرات شما ()

نویسنده: nehad parsa چهارشنبه 86 بهمن 3   ساعت 5:18 عصر

 نقش آمریکا در صهیونیسم مسیحی :

بسیاری از رؤسای جمهور آمریکا صهیونیسم مسیحی را که بر تحریف متون ، تورات و افسانه ها استوار بود قبول داشتند. مهمترین افسانه تحریف شده ، افسانه ساختگی و دروغین آرمگدون است و جرج بوش رئیس جمهور کنونی آمریکا ، مانند پیشینیان خود از پیروان و معتقدان به این عقیده خرافاتی است و اکنون در حال جنگ مذهبی است که یکبار مستقیم و بار دیگر غیر مستقیم آن را اعلام کرده است.
ریگان ، بوش پدر و پسر از مهمترین رؤسای جمهور آمریکا هستند که به این عقیده معتقدند. ریگان بارها قبل و بعد از تصدی ریاست جمهوری آمریکا ، در مناسبت های مختلف بر ایمان خود به این عقیده تاکید کرده بود ، که این موضوع افزایش بی سابقه تسلیحات نظامی آمریکا در دوران وی و توجه ریگان به جنگ ستارگان را تفسیر می کند. "فالویل" در ژانویه 1998 برای دیدار "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر اسرائیل با طرفداران مسیحی اسرائیل از جمله رهبران تجمع باپتیست های جنوبی بسیار تلاش کرد. این مسیحیان نیز متعهد شدند گروه خود را برای مخالفت با فشارهای دولت کلینتون بر اسرائیل برای دست کشیدن از برخی سرزمینهای فلسطینی بسیج کنند.


خاورمیانه
"ریگان" در مناقشه ای با "بیلی گراهام" گفت: "آیا معتقدی که مسیح بزودی می آید ، و نشانه آن چیست؟". "بیلی گراهام" پاسخ داد: "نشانه آن است که مسیح پشت در ایستاده است و بزودی می آید". ریگان گفت: "حزقیال در عهد عتیق کشتاری را که عصر ما را ویران می کند پیش بینی کرده است و آرمگدون دور نیست".
مناقشه درباره این پیش گویی ها در دفتر رئیس جمهور ادامه یافت و گفته شد: "ارتش های شرق که شامل روس ها ، ارمنی ها ، لیبی ها ، یمنی ها و ایرانی ها است نابود خواهند شد". ریگان افزود: "همه پیش گویی هایی که باید پیش از آرمگدون محقق شود ، به وقوع پیوسته ، و در فصل 38 حزقیال آمده است که خداوند فرزندان اسرائیل را از میان بت پرستان به سرزمین موعود باز خواهد گرداند ، آیا این جالب نیست، پس از دو هزار سال این موضوع محقق شده و همه چیز در انتظار "آرمگدون" و بازگشت مسیح است. حزقیال می گوید آتش و سنگ برافروخته بر دشمنان ملت خدا (یهودیان) خواهد بارید ، و این به آن معنا است که آنان با سلاح هسته ای نابود خواهند شد".
ریگان علاقه داشت جهان را نابود کند تا زمینه آمدن مسیح در زمان ریاست جمهوری وی فراهم شود و بارها از وی شنیده شده بود که به نزدیکان خود می گفت : "پایان دنیا ممکن است در دستان من باشد". ریگان در این آرزو تنها نبود بلکه رؤسای جمهور دیگر آمریکا مانند ویلسون ، ترومن (که آرزوی خود را در هیروشیما محقق کرد) ، روزولت ، جانسون ، کارتر و بوش پدر و پسر و همه پیروان نظریه "مصلحت گرایی" (انجیلی) ، معتقد هستند ویرانی زمین برای بازگشت مسیح ضروری است و این امر مسلتزم بازگرداندن یهود است.
"جیمی کارتر" رئیس جمهور اسبق آمریکا در سخنرانی خود در کنیست اسرائیل در مارس 1979 گفت: "رابطه آمریکا و اسرائیل گسترده تر از آن است که آن را یک رابطه ویژه قلمداد کرد ، بلکه این رابطه در نوع خود رابطه ای منحصر به فرد است. نمی توان آن را نادیده گرفت یا در آن خللی ایجاد کرد. زیرا این رابطه ای است که در عمق وجدان ، اخلاق و عقاید مردم آمریکا ریشه دارد. از آن جهت که این مهاجران بودند که دو کشور آمریکا و اسرائیل را تاسیس کردند و ار نقاط مختلف دنیا جمع شدند تا سرنوشت کشورشان را تعیین کنند. هر دو ملت مهاجر و آواره هستند . ما و شما در میراث توراتی خود شریک هستیم".
و تشکیل کشور اسرائیل ، اشغال قدس و بنای دوباره معبد سلیمان تا زمینه آرمگدون فراهم شود و عیسی پس از آن هزار سال بر زمین حکمفرمایی کند.
نباید در داوری عجله کنیم و مسئله را کوچک بشماریم چون که در آخرین نظرسنجی که مؤسسه "باتکیلوویچ" درباره این موضوع انجام داده است نشان داد که 39 درصد از آمریکایی ها معتقدند برای تحقق "آرمگدون" باید زمین با بمب هسته ای نابود شود".
انتخاب دوباره جرج بوش پسر برای ریاست جمهوری امریکا نشانه های آشکاری در ارتباط با ساختار جامعه آمریکا و شیوه تفکر آنها درباره مسائل مختلف به ویژه اسلام و مسلمانان و تصورات توراتی که در وجدان این جامعه رخنه کرده است دارد و تصویری روشن تر به ما ارائه می کند که ما در برابر جامعه ای مذهبی ، انجیلی و توراتی قرار داریم که رفتار آن از عقایدی سرچشمه می گیرد که گرچه در دوران کنونی پالایش شده و اشکال گوناگونی به خود گرفته است اما مفهوم آن که جنگ با تروریسم "اسلام" است یکی است و مردم آمریکا جایگزینی برای رهبر شجاع و دلیر آن نمی پسندند.
طرح تجاوز به عراق ، طرحی اسرائیلی است که یک آمریکایی صهیونیست به نام "ریچارد پرل" که ریاست شورای سیاست های دفاعی پنتاگون را بر عهده دارد ، آنرا طرح ریزی کرد.
پرل این طرح را با همکاری اعضای مهمی از لابی یهودی صهیونیستی ، فراهم کرد و در پی آن جرج بوش را برای اجرای آن قانع کردند، با این عنوان که این حمله آغاز تحقق رؤیای بزرگ الهی برای تشکیل کشور بزرگ اسرائیل است که پس از نابودی اسلام ، برای بازگشت مسیح و گسترش مسیحیت در نقاط مختلف دنیای اسلام زمینه سازی می کند.
بله ، آمریکا اکنون با در دست داشتن صلیب و نسبت دادن مسائل و تفسیرهای دروغین به آن در حرکت است ، و آیا خطرناکتر از اظهارات کشیش آمریکایی "فریتز ریچ" که مقاله ای در روزنامه آمریکایی واشنگتن پست با عنوان "خدا و انسان در دفتر کاخ سفید"!! نوشته است وجود دارد؟. "فریتز" گفته است: "هیچ گاه در تاریخ روی نداده است که آمریکا همانند امروز این چنین به طور علنی از نظر سیاسی ، مسیحی باشد و توجیه های مذهبی جرج بوش برای حمله به عراق برای بسیاری ، نگران کننده و رعب انگیز است.
مهمترین چیزی که "فریتز" کشیش را نگران می کند این است که این پدیده رابطه سنتی کلیسا و دولت در تاریخ آمریکا را واژگون می کند و کشیش را در خدمت سیاستمدار قرار می دهد که این به معنای سوء استفاده از مسیحیت برای توجیه حمله ، استعمار و برافروختن آتش جنگ با دیگر ادیان به ویژه اسلام است.
این سخنان خطرناک است و این واقعیت را منعکس و آشکار می کند که گروه مذهبی درون کاخ سفید برای یک جنگ مذهبی مرتبط با یک طرح راهبردی که هدف از آن نابودی امت اسلامی و عقاید آنها و در اختیار گرفتن سرزمینهای آنان است ، تصمیم گرفته است.
جرج بوش هر روز به کلیسا می رود و نزد بزرگترین کشیشهای تندرو به ویژه "بیلی گراهام" کشیش افراطی که به صهیونیسم مسیحی اعتقاد دارد ، آموزش می بیند.
بوش گفته های گراهام کشیش و پسرش فرانکلین را کاملاً باور کرد .. وی بعداً یکی از نزدیکترین دوستان بوش ونیز همراه وی در همه اقدامات مذهبی و سیاسی اش تبدیل شد.
جرج بوش از افکار گراهام تاثیر پذیرفت وهمواره این افکار را در حضور همسر و نزدیکانش تکرار می کرد. وی به همسرش می گفت : مسلمانان صاحب دین نیستند بلکه این مسیحیان هستند که دارای دین هستند که تغییر یافته است وخداوند از جهانیان به این علت که دینش را تغییر داده اند، خشمگین است.
کشیش گراهام توانست بوش را متقاعد کند که به فرقه " میسودیت " که بیانگر ائتلاف صهیونیسم مسیحی است بپیوندد.
بوش تا جایی با این فرقه پیش رفت که خود به یکی از ارکان اصلی آن تبدیل شد وحتی موفقیت بوش در زندگی سیاسی اش پس از آن به این فرقه که آمیزه ای از صهیونیسم ومیسحیت بود ، وابسته شد.
اطلاعات موجود نشان می دهد که بوش مدارج دینی این فرقه را طی کرد تا به درجه والایی رسید که " معلم " نامیده می شود. کسی که به این مرتبه دست می یابد ، به ناچار باید اصول " میسودیت " را به طور مفصل ، مطالعه و شروع به عمل به این اصول کرده و دیگران را به اجرای این اصول فرا خوانده باشد.
بوش موفق شد که صدها جوان را به پیوستن به فرقه میسودیت تشویق کند وهمچنین به شکل ماهرانه ای توانست دیگران با به پذیرش افکار این فرقه متقاعد کند.
جرج بوش در ابتدا می خواست مبلغ میسودیت در کشورهای اسلامی و عربی باشد اما گراهام و فرانکلین وی را متقاعد کردند که ماموریت نخست ، پاکسازی مسیحیت و رجوع به اصول اولیه آن است در حالی که بوش با آنها مخالفت می کرد و معتقد بود قبل از اندیشیدن به اصلاح وضعیت مسیحیان ، باید مسلمانان را نابود کرد.
ادامه مطلب...

نظرات شما ()

نویسنده: nehad parsa چهارشنبه 86 بهمن 3   ساعت 5:14 عصر


پشت پرده بحران های خاورمیانه
با بررسی رویدادها و بحران های دهه اخیر در مناطق مختلف دنیا، کسانی که جریانات خبری را دنبال می کنند متوجه تمرکز آن در منطقه خاصی می شوندخاورمیانه.

با توجه بیشتر می توان دریافت که همه این مناطق بحران زده ، دارای ویژگی های تاریخی، جغرافیایی، توپوگرافی، مذهبی، یا راهبردی خاصی هستند که کانون آنها جز خاور میانه یا مناطقی که مسلمانان در آن زندگی می کنند نیست.
اما پرسشهایی در این زمینه مطرح است : چه کسی پشت پرده این بحران ها قرار دارد؟ ایجاد کنندگان این بحران ها کیستند؟ خواسته ها و اهداف آنها چیست؟ تصمیم گیرندگان چه کسانی هستند؟ در واقع بدنبال چه چیزی هستند ؟ ... و سؤالاتی نظیر این که به اشکال گوناگون مطرح می شوند و دست اندر کاران مسؤول در این دنیا پاسخ صریح و آشکاری برای آنها ارایه نداده اند ویا پاسخ آنها در هاله ای از ابهام است ....
شاید در این ابهامات ، اهداف سیاسی نهفته باشد که نمی خواهند آنها را به صورت علنی بیان کنند ، تا زمینه اندیشیدن و نقشه کشیدن برای تعیین سرنوشت ملتهای هدف یا برای رسیدن به اهداف خود را فراهم کنند ؟!
قطعا ، آنچه در خاور میانه از قبیل اشغال ، غارت ، ویرانی ، تروریسم ، استعمار ، تسلط ، ایجاد تفرقه میان کشورها ، گسترش اختلافات قومی و مذهبی ، استقرار پایگاه های موشکی و نظامی ، اعزام ناوگان های نظامی به خلیج فارس و دیگر دریاها و کشورهای اطراف آنها روی می دهد مسئله تازه ای نیست ، بلکه در ورای آن انگیزه های مذهبی ، اقتصادی و توسعه طلبانه نهفته است و برای برنامه ای بلند مدت که سازمان ها و دولت های مرتبط آنرا حمایت می کنند، طرح ریزی شده است.
آنچه که منطقه در دوران اخیر شاهد آن بوده است ، در پشت پرده آن کشورهای قدرتمند و استعمارگر یا سازمان هایی به اصطلاح مذهبی و در راس آنها آمریکا و انگلیس قرار داشتند.
در همه جنگ های منطقه خاور میانه ، از قبیل حمله به لیبی ، الجزایر ، مغرب عربی ، جنگ مصر و اسرائیل ، اسرائیل و لبنان ، اسرائیل و سوریه ، جنگ عراق و ایران ، جنگ عراق و کویت ، جنگ دوم خلیج فارس ، حمله و اشغال عراق ، اشغال افغانستان ، جنگ بوسنی و هرزگوین ، کوزوو ، مقدونیه ، چچن و ... و اختلافات و مناقشات داخلی ، قومی و مذهبی در کشورهای منطقه و دیگر کشورهای اسلامی .. گسترش دمکراسی و جنگ با تروریسم و اخیرا دستیابی به انرژی هسته ای و اهداف آن ، چه مسالمت آمیز یا غیره همگی دست آویز و بهانه ای برای برافروختن شعله جنگ یا منازعه برای رسیدن به یک هدف است ، و می بینیم که جرج بوش تحت عنوان مبارزه با تروریسم ، همچنان از جنگ های صلیبی علیه اسلام سخن می گوید.
از جمله این بهانه ها که برای اجرای حملات خود به آن متوسل شدند و آخرین بهانه نیز نخواهد بود ، ادعا و تبلیغات گسترده و فراگیر آنان علیه برنامه هسته ای ایران و بر اساس ادعاهای آنان اهداف ایران از این برنامه است ... آنچه در پی می آید نگاهی به حوادث منطقه و مسائل پشت پرده آن است ...

*جنبشها و عقاید صهیونیسم مسیحی :

"سایرس اسکافیلد" (1843) بنیانگذار اندیشه "مصلحت گرایی" ، "جان داربی" (1880) جهت دهنده آن و "جیمز بروکس" مسئول بزرگترین کلیسای "سنت لویس" دستیار وی در این زمینه است. این دو برای نقشه ای به اصطلاح الهی بر روی زمین برای تاسیس اسرائیل ترویج کردند. به گفته "هال لیندسی" مولف دو کتاب "آخرین کره زمین بزرگ" و "دنیای جدید" این دو معتقدند که : "خداوند بر ما واجب کرده است تا در آرمگدون وارد جنگی هسته ای شویم و وعده بازگشت عیسی با تاسیس سرزمین صهیون ، محقق می شود".
"لیندسی" در تفسیر این پیش بینی می گوید :
ادامه مطلب...

نظرات شما ()

نویسنده: nehad parsa دوشنبه 86 بهمن 1   ساعت 1:41 عصر


ذبح غزه .. قربانی اولمرت
در پیشگاه وینوگراد  

گویا غزه به
"قربانی" بی زبانی بدل شده که اولمرت نه تنها در برابر چالش و مبارزه
طلبی حزب الله بلکه در برابر مخالفان کابینه خود از احزاب راست که همزمان با
انتشار گزارش نهایی وینوگراد منتظر هجوم به وی از طریق استعفا یا انتخابات
زودهنگام هستند ،بکار گرفته است .

هدف پیش رو : غـــــــــــــــــــــــــــــزه

اولمرت پیش از بالاگرفتن
تهدید گزارش نهایی وینوگراد به تشدید حملات بر ضد غزه متوسل شده و بمنظور مقابله
با استفاده احزاب راست از نتایج این گزارش ،به برافروختن آتش حمله به غزه پناه
برده تا خود را نخست وزیری قوی پنجه معرفی کند که با یک اقدام قادر است غزه را
ویران نماید
.


روزنامه صهیونیستی "هاآرتض"
از قول یکی از اعضای کمیته وینوگراد نوشته است
ادامه مطلب...

نظرات شما ()

نویسنده: nehad parsa سه شنبه 86 دی 25   ساعت 1:27 عصر

 

پژوهش اسرائیلی : نصرالله
را ترور کنید !!

 زنده باد مقاومت  .  ـــ  . مرده باد استکبار

کارشناسان سیاسی اسرائیلی
با نگارش تحقیقی پیشنهاد کرده اند که با پیاده کردن برنامه " سر بریدن
غول" در  "جنگی سری" بر ضد
حزب الله و ترور رهبر آن "سید حسن نصرالله" ضمن بزرگنمایی تهدید آن
بر
ضد اسرائیل ،نصرالله را که در جنگ روانی بر ما غلبه کرده است را نابود کنیم .

 

در
پژوهشی با عنوان " آیا می توان سر غول را برید ؟" از مرکز پژوهشهای
امنیت ملی اسرائیل دانشگاه تل آویو ،روند رشد حزب الله ، آینده و نقاط قوت و ضعف
آن از دیدگاه اسرائیلی بررسی شده و ضمن تاکید بر تعیین کننده بودن زمان پیشنهاد
شده است که این حزب با نابودی دبیرکل آن تضعیف و از صحنه حذف شود .

"دانی بیرکوویچ"
پژوهشگر امور لبنان و سوریه و نویسنده این تحقیق تاکید کرده است که رویکردهای
اسرائیلی و جهانی در برابر حزب الله از طریق آمیختن آن با نظام سیاسی لبنان یا به
اطاعت واداشتن جبری این حزب به تضعیف آن نیانجامیده و باید در رویکردی نو ریشه های
این حزب را خشکاند
ادامه مطلب...

نظرات شما ()

نویسنده: nehad parsa چهارشنبه 86 دی 19   ساعت 4:22 عصر


گزارش
محرمانه و مهم وزارت خارجه اسرائیل فاش شد
   

تروریسم صهیونیستی

درست
ساعاتی پیش از ورود بوش به منطقه ،وزارت خارجه رژیم صهیونیستی  در گزارشی تاکید کرد که بوش هر روز ضعیف تر شده
و در پیشبرد مسیر صلح با ناکامی بیشتری مواجه است
.

گزارش
وزارت خارجه اسرائیل حاکی از آنست که بدبینی درباره آینده فرایند صلح و تحقق نیافتن
پیشرفت حقیقی در این پرونده از جمله پیامدهای ضعف بوش در عملکرد قاطعانه و اتخاذ تصمیمات
تاثیرگذار است
.

بر اساس
این گزارش که ناکام ماندن بوش در مقابله با دستیابی ایران به انرژی هسته ای را نمود
دیگر ضعف بوش می داند ، تشکیلات خودگردان فلسطین به دلیل ناتوانی بوش در تاثیر گذاری
بر روند مذاکرات ،در مقابله ای فرسایشی با جنبش حماس قرار گرفت و به تدریج توان خود
را از دست می دهد
.

این گزارش
که ادعا کرده است برغم ضعف بوش مسیر مذاکرات تا حدودی حرکت خود را حفظ کرده است و منافع
دو  طرف در شرف تامین است ،در اثر اشتباه یکی
از کارکنان وزرات خارجه افشا شده است
.
ادامه مطلب...

نظرات شما ()

نویسنده: nehad parsa چهارشنبه 86 دی 19   ساعت 4:19 عصر


یک روزنامه
نگار اسرائیلی : بوش یک اسب مرده است
!

 

 

روزنامه
نگار برجسته اسرائیلی "امیر تسوریا" در مقاله ای نوشت که رام الله و تل آویو
تنها مکانهایی هستند که حضور بوش ، رئیس جمهوری که با ورود به هر عرصه جدیدی ،بخشهای
مثبت را نابود کرده  است ،برای مقامهای آن مهم
است
.

درست
پیش از ورود بوش به منطقه ، "تسوریا" وی را عامل اصلی کشاندن جهان به رویدادهایی
جبران ناپذیر و مایه شرم  و نیز عامل جنگ احمقانه
در عراق و افغانستان دانست
.

 این روزنامه نگار اسرائیلی می افزاید که بوش با حمله چشم بسته خود
به عراق این کشور بزرگ را از دست صدام خارج کرد و با ادعای هدیه کردن دموکراسی به مردم
آن و باهدف چپاول ثروتهای این کشور ،عراق را در اشغال  دشمن اصلی خود درآورد و با مخالفت با مذاکره با
سوریه محور قوی بین ایران و سوریه را قوی تر کرد و اوضاع لبنان را به ضرر اسرائیل تغییر
داد
.
ادامه مطلب...

نظرات شما ()

نویسنده: nehad parsa چهارشنبه 86 دی 19   ساعت 3:52 عصر

مانعی دیگر در برابر صهیونیسم
صهیونیسم دشمن غرب و شرق
به قلم " عکیفا إلدار " در روزنامه صهیونیستی " هاآرتض"

جرج بوش با از به رسمیت شناختن "تجمع های مسکونی یهودیان " یا همان کانونهای مستعمراتی در کرانه باختری ،موضع قدیمی امریکا که شهرکهای صهیونیستی را مانعی در برابر فرایند صلح می دانست را زیر پای گذاشت . بوش دقت کافی به خرج نداد چرا که این شهرکها و کانونهای مستعمراتی مانعی در برابر صلح نیستند بلکه مانع و تنگنایی در برابر صهیونیسم هستند . چه خواهد شد اگر فلسطینیان بقای مستعمره ها را بپذیرند و از حق تشکیل دولت مستقل فلسطینی در کرانه باختری و نوار غزه به پایتختی قدس شریف دست بکشند ؟ اگر جنبش حماس سلاح خود را بر زمین بگذارد و یکجانبه آتش بس 50 ساله اعلام کند ،ما اسرائیلی ها چه خواهیم کرد ؟ به فلسطینیان چه خواهیم گفت اگر از ما بخواهند مناطق مستعمراتی از جمله "کریات ارباع" و الخلیل و نابلس و "ایتمار" را به اسرائیل ملحق کنیم .در این هنگام شهرکهای مستعمراتی دیگر مانع صلح نخواهند بود و پایان داستان صهیونیسم فراخواهد رسید .

 

بسیاری از اسرائیلیان در طول سالهای گذشته و از جمله برخی چپگراهای این رژیم ،تحرکات مستعمراتی را روایت دینی – ملی  تازه ای از جنبش صهیونیسم لائیک دانسته اند .اکنون زمان آن فرارسیده که این مساله را با توجه به واقعیتهای بین نهر تا بحر (رود اردن تا دریای مدیترانه) و پس از 40 سال مستعمره سازی بررسی کنیم .در شصتمین سال برپایی دولت اسرائیل دیگر نمی توان این ادعا را بکار گرفت که ما در سال 1948 قسمتهایی از سرزمین فلسطین را مصادره کرده ایم . چرا که این صفحه از کتاب درگیری صهیونیستی در 5 مارس 1948 بسته شد و اعلام استقلال اسرائیل ،خطوط اخلاقی اصلی دولت یهود در اجرای پروژه صهیونیستی را مشخص نمودادامه مطلب...

نظرات شما ()

نویسنده: nehad parsa جمعه 86 دی 14   ساعت 1:58 عصر


چهره فرهنگی اسرائیل در سال 2007 *

 

فریادهای خشم و کوچ آسمانی محبوبه محمود درویش
فرهننننننننگ سیاسی اسرائیل

در سال 2007 شاهد فریادهای خشمگینی در صحنه فرهنگی اسرائیل بوده ایم که بر خلاف انتظار از سوی چپی های رادیکال نبوده است بلکه از آنچه "اجماع صهیونیستی" نامیده می شود ،شنیده شده است . برای مثال کتابی که "آبراهام بورگ" رئیس اسبق کنیست اسرائیل بعنوان « شکست هیتلر» نوشت همچون بمبی پر طنین در اسرائیل تاثیر کرد و همراه با انتشار کتاب نگارنده حضور چشمگیری در سطح رسانه ها داشت و کتاب و سخنان وی بعنوان شخصیتی مقاوم و محترم و فرزند یکی از شخصیتهای بنیانگذار اسرائیل با استقبال بی نظیری مواجه شد .

 

بورگ در این کتاب داستان زندگی خانواده خود بعنوان یک نمونه را روایت می کند و با بازنگری مفاهیم کلاسیک صهیونیستی به انتقاد شدید از اسرائیل می پردازد و پیشنهادهای تازه ای برای هویت اسرائیلی یهودی ارائه می دهد .

 

بورگ تاکید می کند که تعریف " دولت اسرائیل بعنوان دولت یهود " کلید نابودی این رژیم است و بقای اسرائیل بعنوان دولت اسرائیل به این معنی است که دائما در حالت نزدیک به انفجار و در یک کلمه «دینامیت» است .
ادامه مطلب...

نظرات شما ()

<      1   2   3      >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
عملیات "زمستان داغ" غزه... نقش آفرینی جریان تندروی «مذهبی ! »
[عناوین آرشیوشده]

فهرست
94987 :مجموع بازدیدها
6 :بازدید امروز
7 :بازدید دیروز
درباره خودم
زمستان 1386 - مقالات آموزشی ،سیاسی، اجتماعی
nehad parsa
فلسطین ،حزب الله ،سیاست ایران ، جامعه ایران ،سیاست امریکا ، جامعه امریکا ،سیاست اسرائیل ،جامعه رژیم صهیونیستی
لوگوی خودم
زمستان 1386 - مقالات آموزشی ،سیاسی، اجتماعی
جستجوی وبلاگ من
 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

لینک دوستان
صهیون پژوه
آوای آشنا

فهرست موضوعی نوشته ها
رژیم صهیونیستی[19] . خاورمیانه[13] . سیاست امریکا[12] . سیاست جهان[4] . سیاست ایران .
بایگانی نوشته ها
آنچه گذشت ...
زمستان 1386
پاییز 1386
اشتراک